آنقدر شاعرم امشب که فقط

آنقدر شاعرم امشب که فقط ،

سایه مهرتورا کم دارم.

باتو هستم :

ای سراپا احساس !

خون تو در رگ من هم جاریست ،


جنس ما جنس بلد بودن کانون گل است.



نازنین !

زندگی جای هدر دادن فرصتها نیست ،

ما مطهر شده ایم ،

پیش رو راه رسیدن به خداست.



#شعر_آرامش
#خوشایند
#شعر
دیدگاه ها (۱)

شهوت و عشق " باگوان عزیز: هروقت در مورد متحول ساختن شهوت ب...

در خلوتی که بوی دریا می دهد و نزدیک به آسمان است همیشه افکار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط