شهوت و عشق
شهوت و عشق
" باگوان عزیز: هروقت در مورد متحول ساختن شهوت به مهر سخن می گویید، چیزی در قلبم تکان می خورد، ولی با این وجود، درک نمی کنم این یعنی چه؟ آیا ممکن است باردیگر برایم توضیح دهید؟"
آن انرژی که شهوت passion خوانده می شود، همیشه متوجه یک شخص است.
شهوت مالکیت دارد و به سبب همین مالکیت، زشت است.
تبدیل شهوت به مهر compassion یعنی که انرژی عشق تو به شخص بخصوصی متوجه نیست، فقط عطر خودت است، حضور تو است، فقط همانطوری که هستی است. جهت دار نیست، بنابراین هرکس که نزدیک بیاید،عشق تو را احساس می کند و این مهر، مالکیت ندارد non-possessive .
"عشق بامالکیت" عبارتی متناقض است، زیرا مالکیت یعنی که تو آن شخص دیگر را به یک شیئ تنزل داده ای. فقط اشیاء را می توان مالک شد، نه اشخاص را. فقط اشیاء را می توان صاحب شد، نه افراد را.
کیفیت اساسی یک شخص که او را از اشیاء متمایز می کند، آزادی او است و مالکیت و تصاحب، این آزادی را نابود می کند.بنابراین ازیک سو می پنداری که آن شخص را دوست داری و از سوی دیگر خود آن عصاره و کیفیت اساسی او را نابود می کنی. مهر، رهاکردن عشق است از چنگ مالکیت. آنگاه عشق فقط یک درخشش نرم است، بدون اینکه جهت دار باشد و متوجه یک شخص باشد. تو آن را بارش می کنی، فقط به این دلیل که سرشار از آن هستی، ولی این مسئله ی فکرکردن تنها نیست.
شهوت باید از تمامی روند مراقبه گذر کند تا به مهر تبدیل شود.مراقبه تمام احساس مالکیت، تصاحبگری و حسادت را ازبین خواهد برد و آن عصاره ی خالص،
آن عطر عشق را باقی خواهد نهاد.
فقط انسانی که عمیقاً در مراقبه ریشه گرفته باشد می تواند مهر بورزد.بنابراین هرگاه می گویم که شهوت را به مهر تبدیل کنید، منظورم این است که بگذارید انرژی شما توسط مراقبه، از تمامی زباله هایی که دارد پاک گردد. بگذارید فقط رایحه ای باشد در دسترس همگان.
آنگاه آزادی هیچکس را نابود نخواهد کرد، بلکه آن را غنی می سازد و لحظه ای که عشق تو آزادی دیگری را غنی سازد، عشق چیزی روحانی خواهد بود.
اوشـــــو
" باگوان عزیز: هروقت در مورد متحول ساختن شهوت به مهر سخن می گویید، چیزی در قلبم تکان می خورد، ولی با این وجود، درک نمی کنم این یعنی چه؟ آیا ممکن است باردیگر برایم توضیح دهید؟"
آن انرژی که شهوت passion خوانده می شود، همیشه متوجه یک شخص است.
شهوت مالکیت دارد و به سبب همین مالکیت، زشت است.
تبدیل شهوت به مهر compassion یعنی که انرژی عشق تو به شخص بخصوصی متوجه نیست، فقط عطر خودت است، حضور تو است، فقط همانطوری که هستی است. جهت دار نیست، بنابراین هرکس که نزدیک بیاید،عشق تو را احساس می کند و این مهر، مالکیت ندارد non-possessive .
"عشق بامالکیت" عبارتی متناقض است، زیرا مالکیت یعنی که تو آن شخص دیگر را به یک شیئ تنزل داده ای. فقط اشیاء را می توان مالک شد، نه اشخاص را. فقط اشیاء را می توان صاحب شد، نه افراد را.
کیفیت اساسی یک شخص که او را از اشیاء متمایز می کند، آزادی او است و مالکیت و تصاحب، این آزادی را نابود می کند.بنابراین ازیک سو می پنداری که آن شخص را دوست داری و از سوی دیگر خود آن عصاره و کیفیت اساسی او را نابود می کنی. مهر، رهاکردن عشق است از چنگ مالکیت. آنگاه عشق فقط یک درخشش نرم است، بدون اینکه جهت دار باشد و متوجه یک شخص باشد. تو آن را بارش می کنی، فقط به این دلیل که سرشار از آن هستی، ولی این مسئله ی فکرکردن تنها نیست.
شهوت باید از تمامی روند مراقبه گذر کند تا به مهر تبدیل شود.مراقبه تمام احساس مالکیت، تصاحبگری و حسادت را ازبین خواهد برد و آن عصاره ی خالص،
آن عطر عشق را باقی خواهد نهاد.
فقط انسانی که عمیقاً در مراقبه ریشه گرفته باشد می تواند مهر بورزد.بنابراین هرگاه می گویم که شهوت را به مهر تبدیل کنید، منظورم این است که بگذارید انرژی شما توسط مراقبه، از تمامی زباله هایی که دارد پاک گردد. بگذارید فقط رایحه ای باشد در دسترس همگان.
آنگاه آزادی هیچکس را نابود نخواهد کرد، بلکه آن را غنی می سازد و لحظه ای که عشق تو آزادی دیگری را غنی سازد، عشق چیزی روحانی خواهد بود.
اوشـــــو
۲.۹k
۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.