آمدم در چشم تو بنشسته غم من سوختم

...
آمدم در چشم تو بنشسته غم من سوختم
چیست‌این‌درد فزون‌درقلب تومن سوختم

درد من تنها تویی ، درمان دردم نیز هم
آتشی‌افتاده‌است برجان من ، من سوختم

شوری‌اشک‌توبرلب‌های‌من سخت‌است یار
می‌دهم جان‌را به‌لبخندت گلم من سوختم

تا تو شادی ، شادتر از تو‌ منم ای سوگلی
آه از وقتی که دل‌ تنگی ببین من سوختم

این‌که می‌بارد زچشمم هدیه تنهایی است
ای‌که درقلبم جنون افروختی من سوختم
(ندا)
#سروده_های_عاشقانه
https://telegram.me/RomanticPoem
دیدگاه ها (۱۵)

...امروز دلم گرفته از درد پیمبراز رحلت بانوی بزرگ شعب اکبردر...

..."ای دشمن! ار تو سنگ خاره ای من آهنمجان من فدای خاک پاک می...

...بر لبانم قفل زد او در سکوتم بود رفتساقی میخانه‌‌ام پیمان...

...تو‌ چون آتش بسوزاندی وجود بی‌ قرارم رامنم‌چون ‌شاخه‌خشکی‌...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط