تو چون آتش بسوزاندی وجود بی قرارم را
...
تو چون آتش بسوزاندی وجود بی قرارم را
منمچون شاخهخشکی مسوزان تار تارم را
اگرچه آتش اینعشق برایم شوق رویا داشت
مزن برسینه دسترد مسوزان برگ وبارم را
بزن سازی که خوش باشم کنارت ای بهار من
بخوان چند بیت مستانه بسازم روزگارم را
بیا و چشم دل وا کن ببین رسوای این عشقم
تومیدانی که مجنونم ندیدی شور زارم را
عجب رقصسماعی شد دلم رابرده چشمانت
چگونه چشم بر دارم شکسته ساز زارم را
ببین من سخت در بندم بخوان اوج نیازم را
فدای سرخلبهایت مزن زخم سر بهدارم را
مکن دوری کنارم باش نما روبنده باز امشب
تو چون آتش بسوزاندی وجود بی قرارم را
(ندا)
#سروده_های_عاشقانه
https://telegram.me/RomanticPoem
تو چون آتش بسوزاندی وجود بی قرارم را
منمچون شاخهخشکی مسوزان تار تارم را
اگرچه آتش اینعشق برایم شوق رویا داشت
مزن برسینه دسترد مسوزان برگ وبارم را
بزن سازی که خوش باشم کنارت ای بهار من
بخوان چند بیت مستانه بسازم روزگارم را
بیا و چشم دل وا کن ببین رسوای این عشقم
تومیدانی که مجنونم ندیدی شور زارم را
عجب رقصسماعی شد دلم رابرده چشمانت
چگونه چشم بر دارم شکسته ساز زارم را
ببین من سخت در بندم بخوان اوج نیازم را
فدای سرخلبهایت مزن زخم سر بهدارم را
مکن دوری کنارم باش نما روبنده باز امشب
تو چون آتش بسوزاندی وجود بی قرارم را
(ندا)
#سروده_های_عاشقانه
https://telegram.me/RomanticPoem
- ۵۲۱
- ۰۲ خرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط