ارسلان: فهمیدم چی شد رفتم با رضا هماهنگ کردم فرداشب بریم
ارسلان: فهمیدم چی شد رفتم با رضا هماهنگ کردم فرداشب بریم شهر بازی
رضا: باشه هرچی تو بگی پس فرداشب من با پانیذ شام میزاریم
ارسلان: باشه بعد که خداحافظی کردن رفتم پیش نیکا و بوسش کردم گفتم من فهمیدم رضا باهات چیکار داشت ولی چون قلبت مریضه کاری باهاش ندارم
فردا شب
ارسلان: شام رو که خوردیم به دخترا گفتم برید خوراکی بگیرید و گفتن باشه و......
کامنت فراموش نشه
رضا: باشه هرچی تو بگی پس فرداشب من با پانیذ شام میزاریم
ارسلان: باشه بعد که خداحافظی کردن رفتم پیش نیکا و بوسش کردم گفتم من فهمیدم رضا باهات چیکار داشت ولی چون قلبت مریضه کاری باهاش ندارم
فردا شب
ارسلان: شام رو که خوردیم به دخترا گفتم برید خوراکی بگیرید و گفتن باشه و......
کامنت فراموش نشه
۱۳.۳k
۲۴ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.