بے تو مهتاب
بے تو مهتاب
شبے غصه به قلبم جا شد
دل ماتم زده ام بے تو تڪ و تنها شد
شوق دیدار تو
از چشم ترم خواب ربود
دیدن رنگ خوشے بعد تو یڪ رویا شد
شب و صحرا
و گل و سنگ ڪه یادت مانده ؟
همه دل داده شدند و سر تو غوغا شد
پیش آن جوے ڪه
با هم لب آن بنشستیم
آنقدر اشڪ فشاندم ڪه دگر دریا شد
تو به من سنگ زدے
قلب مرا بشڪستے
بعد تو غصه مرا همدم این شبها شد
خواستم بگذرم از
ڪوچه ولے خاطره ها
در دلم تازه شد و مانع رفتن پا شد
شبے غصه به قلبم جا شد
دل ماتم زده ام بے تو تڪ و تنها شد
شوق دیدار تو
از چشم ترم خواب ربود
دیدن رنگ خوشے بعد تو یڪ رویا شد
شب و صحرا
و گل و سنگ ڪه یادت مانده ؟
همه دل داده شدند و سر تو غوغا شد
پیش آن جوے ڪه
با هم لب آن بنشستیم
آنقدر اشڪ فشاندم ڪه دگر دریا شد
تو به من سنگ زدے
قلب مرا بشڪستے
بعد تو غصه مرا همدم این شبها شد
خواستم بگذرم از
ڪوچه ولے خاطره ها
در دلم تازه شد و مانع رفتن پا شد
۱.۲k
۱۶ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.