آلوده به درد پارت ⁹
آلوده به درد پارت ⁹
(پرش زمانی به یک سال بعد)
جسی:ان افسرده تر شده
جونگکوک:جسی کمکم کن
جسی:جونگکوک خودتم میدونی که من نمیتونم کاری بکنم(بغض)
جولیکا:ا.تممممممم....نامجون اگر حالش بدتر بشه چی(بغض)
نامجون:بیا دعا کنیم که خوب بشه
تهیونگ:همین الانم دلم براش تنگ شده
جیهوپ:دلم می خواد دوباره بخونه
شوگا:چی میشه اگر دوباره باهم دراز بکشیم روی تخت
جونگکوک:بسته لطفا بسته
جیمین:ان برمیگرده(بغض)من مطمعنم
جسی:دلم برات تنگ شده پفی.وزززززز چطور جرعت میکنی نگام کنی و جواب ندییییی....چرا رنگت پریده قشنگم ها(گریه)
جولیکا:ا.ت من میدونم که تو هنوزم همون دختر قبلی هستی لطفا به خودت بیا و برگرد پیشمون خواهش میکنم
همه میرن ا.ت رو بغل میکنن
ا.ت:ب..بچه...ها..ه..همه..ای..اینجایید.؟
جسی: اره اره هممون به خاطر تو اینجاییم(بغض،لبخند)
جونگکوک:ا.ت لطفا ادامه بده به خاطر هممون خوب شو من همون ا.ت قبلیو می خوام
ا.ت:م..من...می..خوام..که..بمیره..انب...ان..باید..بمیره باید بمیره
جسی: میمیرهههه میکشمش بهت قول میدم انتقام میگیرم
جونگکوک،جیمین،نامجون،تهیونگ،جین،شوگا،جیهوپ،جولیکا:ما هم کمکش میکنیم ما انتقام تو رو میگیریم ا.ت مطمعن باش اجازه نمیدم همینجور زجر بکشی که ان هنوز زنده است و تو حق نداری همین جوری بمونی باید زنده بمونی و بشی همون ا.ت قبلی خودمون....بفهمییییدییییی؟؟؟
ا.ت:ه..ا...اهوم
جسی رفت و ا.ت رو محکم بغل کرد و گریه کرد ا.ت روی ویلچر بود و کاملا رنگش پریده بود و انگار داشتن با یه مرده حرف میزدن
یعنی توی این مدت چه اتفاقی افتاده؟
(فلش بک به 11 ماه پیش)
خماری...
برای پارت بعدی شرط داریم به این دلیل که فیک تازه داره شروع میشه
شرطالا لایک 45
کامنت45
(پرش زمانی به یک سال بعد)
جسی:ان افسرده تر شده
جونگکوک:جسی کمکم کن
جسی:جونگکوک خودتم میدونی که من نمیتونم کاری بکنم(بغض)
جولیکا:ا.تممممممم....نامجون اگر حالش بدتر بشه چی(بغض)
نامجون:بیا دعا کنیم که خوب بشه
تهیونگ:همین الانم دلم براش تنگ شده
جیهوپ:دلم می خواد دوباره بخونه
شوگا:چی میشه اگر دوباره باهم دراز بکشیم روی تخت
جونگکوک:بسته لطفا بسته
جیمین:ان برمیگرده(بغض)من مطمعنم
جسی:دلم برات تنگ شده پفی.وزززززز چطور جرعت میکنی نگام کنی و جواب ندییییی....چرا رنگت پریده قشنگم ها(گریه)
جولیکا:ا.ت من میدونم که تو هنوزم همون دختر قبلی هستی لطفا به خودت بیا و برگرد پیشمون خواهش میکنم
همه میرن ا.ت رو بغل میکنن
ا.ت:ب..بچه...ها..ه..همه..ای..اینجایید.؟
جسی: اره اره هممون به خاطر تو اینجاییم(بغض،لبخند)
جونگکوک:ا.ت لطفا ادامه بده به خاطر هممون خوب شو من همون ا.ت قبلیو می خوام
ا.ت:م..من...می..خوام..که..بمیره..انب...ان..باید..بمیره باید بمیره
جسی: میمیرهههه میکشمش بهت قول میدم انتقام میگیرم
جونگکوک،جیمین،نامجون،تهیونگ،جین،شوگا،جیهوپ،جولیکا:ما هم کمکش میکنیم ما انتقام تو رو میگیریم ا.ت مطمعن باش اجازه نمیدم همینجور زجر بکشی که ان هنوز زنده است و تو حق نداری همین جوری بمونی باید زنده بمونی و بشی همون ا.ت قبلی خودمون....بفهمییییدییییی؟؟؟
ا.ت:ه..ا...اهوم
جسی رفت و ا.ت رو محکم بغل کرد و گریه کرد ا.ت روی ویلچر بود و کاملا رنگش پریده بود و انگار داشتن با یه مرده حرف میزدن
یعنی توی این مدت چه اتفاقی افتاده؟
(فلش بک به 11 ماه پیش)
خماری...
برای پارت بعدی شرط داریم به این دلیل که فیک تازه داره شروع میشه
شرطالا لایک 45
کامنت45
۱۹.۵k
۰۴ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.