کنایه در لغت به معنای پوشیده سخن گفتن است و در اصطلاح سخن
کنایه در لغت به معنای پوشیده سخن گفتن است و در اصطلاح سخنی است که دارای دو معنی دور و نزدیک است . که معنی نزدیک آن مورد نظر نیست اما گوینده جمله را چنان ترکیب می کند و به کار می برد که ذهن شنونده از معنی نزدیک به معنی دور منتقل می شود. چند نمونه کنایه در ادبیات فارسی؛
#«پخته خوار» : به معنی مردم تنبلی که از دسترنج آماده دیگران استفاده می کنند یا بگویند
#« فلان کس بند شمشیرش دراز است» یعنی قامتش بلند است #« پشت گوش او فراخ است» یعنی دیر جنب است و کمتر به گفته ها و وعده های خود عمل می کند
#سنگ بر سبو زدن : آزمایش کردن
#(نظامی: خصمان در طعنه باز کردند
در هر دو زبان دراز کردند
زبان دراز کردن: کنایه از سرزنش کردن و ناسزا گفتن)
#حافظ: چه ساز بود که در پرده می زند آن مطرب که رفت عمر و هنوزم دماغ پر ز هواست
دماغ پر از هوا بودن: کنایه از سرمست بودن
#صائب: بینوایان را به برگ سبز گاهی یاد کن چون ز نیرنگ جهان خرج خزان خواهی شدن
برگ سبز: کنایه از چیز کم ارزش
#کلیله و دمنه: این فصول با اشتر دراز گردن کشیده بالا بگفتند.
دراز گردن کشیده بالا: کنایه از احمق و نادان بودن
#سعدی : اگر بنده ای دست حاجت برآر
و گر شرمسار آب حسرت ببار
آب باریدن: طلب بخشش کردن، گریه ندامت
#سعدی : مخسب ای گنه کار خوش خفته خیز
به عذر گناه آب چشمی بریز
آب چشم ریختن: گریستن، اظهار ندامت
#سعدی : ز خورشید پنهان شود موش کور
که جهلست با آهنین پنجه زور
آهنین پنجه: زورمند و نیرومند
#همه شب به بیداری اختر شمرد
ز سودا و اندیشه خوابش نبرد
اختر(ستاره) شمردن: بیداری کشیدن، شب زنده داری #بخون
#«پخته خوار» : به معنی مردم تنبلی که از دسترنج آماده دیگران استفاده می کنند یا بگویند
#« فلان کس بند شمشیرش دراز است» یعنی قامتش بلند است #« پشت گوش او فراخ است» یعنی دیر جنب است و کمتر به گفته ها و وعده های خود عمل می کند
#سنگ بر سبو زدن : آزمایش کردن
#(نظامی: خصمان در طعنه باز کردند
در هر دو زبان دراز کردند
زبان دراز کردن: کنایه از سرزنش کردن و ناسزا گفتن)
#حافظ: چه ساز بود که در پرده می زند آن مطرب که رفت عمر و هنوزم دماغ پر ز هواست
دماغ پر از هوا بودن: کنایه از سرمست بودن
#صائب: بینوایان را به برگ سبز گاهی یاد کن چون ز نیرنگ جهان خرج خزان خواهی شدن
برگ سبز: کنایه از چیز کم ارزش
#کلیله و دمنه: این فصول با اشتر دراز گردن کشیده بالا بگفتند.
دراز گردن کشیده بالا: کنایه از احمق و نادان بودن
#سعدی : اگر بنده ای دست حاجت برآر
و گر شرمسار آب حسرت ببار
آب باریدن: طلب بخشش کردن، گریه ندامت
#سعدی : مخسب ای گنه کار خوش خفته خیز
به عذر گناه آب چشمی بریز
آب چشم ریختن: گریستن، اظهار ندامت
#سعدی : ز خورشید پنهان شود موش کور
که جهلست با آهنین پنجه زور
آهنین پنجه: زورمند و نیرومند
#همه شب به بیداری اختر شمرد
ز سودا و اندیشه خوابش نبرد
اختر(ستاره) شمردن: بیداری کشیدن، شب زنده داری #بخون
۱۲.۰k
۱۳ اسفند ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.