حتی فکرش را هم نمی کردم
حتی فکرش را هم نمی کردم
که فروردین بتواند جور دیگری هم باشد!
فروردین همیشه اولین ماه زیبایی ها بود
گرم بود
سبز بود
سرخ بود
بهار که عروس می شد؛ دست در دست ِقناری ها از پله های آبشار پایین می آمد
آن وقت ها که خورشید درست بالای سر ِ پیچک های نگران، به ریش درختِ خانه همسایه می خندید!
ساعت، نگرانِ جا ماندن بود و خیابان
پر از شلوغی های آشنا !
فروردین همیشه با سالروز تولد تقویم ها می آمد!
با لبخند!
با تیله های رنگی!
با سیب،
باسنجد،
با تو،
با من!
آخر جز این ها که قرار دیگری با فروردین نداشتیم....
از کجا باید می دانستم فروردین می تواند جور دیگری هم باشد؟
که فروردین بتواند جور دیگری هم باشد!
فروردین همیشه اولین ماه زیبایی ها بود
گرم بود
سبز بود
سرخ بود
بهار که عروس می شد؛ دست در دست ِقناری ها از پله های آبشار پایین می آمد
آن وقت ها که خورشید درست بالای سر ِ پیچک های نگران، به ریش درختِ خانه همسایه می خندید!
ساعت، نگرانِ جا ماندن بود و خیابان
پر از شلوغی های آشنا !
فروردین همیشه با سالروز تولد تقویم ها می آمد!
با لبخند!
با تیله های رنگی!
با سیب،
باسنجد،
با تو،
با من!
آخر جز این ها که قرار دیگری با فروردین نداشتیم....
از کجا باید می دانستم فروردین می تواند جور دیگری هم باشد؟
۹.۶k
۱۲ فروردین ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.