وقتی برای اولین بار توی یک برنامه میبیننتاونا داور برنام
وقتی برای اولین بار توی یک برنامه میبیننت(اونا داور برنامه هستن)
کی
_واوو... چقدر بی نظیره
کاملا مبهوت صدات شده بود از اینکه اینقدر خوب میخوندی شوکه شده بود
فوما
خیلی از اینکه اینقدر روون میرقصیدی شوکه شده بود
_باید وقتی دبیو کرد باهاش یک استیج مشترک داشته باشم
نیکولاس
اول زیاد اهمیت نمیداد وقتی تو اومدی روی استیج یک دل نه صد دل عاشقت شد
_فکر کنم قلبم لرزید
ایجو
اون ادم خجالتیه اما وقتی تو بعنوان هوبه اش باهاش حرف میزدی قفط میخواست باهات حرف بزنه
یوما
_یاااا اون زیادی کیوته میخوام باهاش دوست شم
رو به فوما
_هیونگ شمارش رو برام بگیر
جو
بچه چون دختر اونجا زیاد بود اصلا دور اطراف رو نگاه نمیکرد
اما یک لحظه چشمش به تو خورد و دلش برات هوری ریخت
هاروآ
ایشون داشت اب میخورد که اومدی برای خوندن رو استیج بچه از شدت زیبا بودنت گیر کرد تو گلوش
تاکی
ایشون بعد از برنامه داشت میکروفون اینا رو از خودش جدا میکرد که تو رو دید داشتی میرفتی توی اتاق میکاپ
_فکر کنم فرشته دیدم
ماکی
ایشون از همون اول برنامه سعی داشت خودش رو تو دلت جا بده همش باهات شوخی میکرد و ازت تعریف میکرد
_ا. ت استیج برای تو ساخته شده
وقتی بعنوان عضو دهم میوفتی روشون و لبات روی هم میشه(اعضا روت کراشن)
کی
داشت از آشپز خونه میومد بیرون که پاش گیر کرد به در و روی تویی که داشتی وارد آشپز خونه میشدی اوفتاد و لباتون چفت هم شد
توی دلش
_وای چقدر لباش نرمه
فوما
تو و ایشون داشتین دنس تمرین میکردین که تو افتادی روش و لباتون چفت شد
از روش سریع بلند شدی
_هی یکن دیگه میموندی حس خوبی داشت
نیکولاس
داشتین میرفتین توی اتاق یوما هر دو در حال دویدن بودین که تو افتادی روش
لباتون چفت هم شد خواستی از روش بلند شی که نذاشت و بوسه رو ادامه داد....
ایجو
مثل کی دم آشپز خونه روش افتادی و بله لباتون روی هم افتاد
سریع ازش فاصله گرفتی
_ا. ت خیلی خوب بود
یعنی چیزه فدا سرت
نه نه.....
این داستان ادامه دارد
یوما
داشتید گیم میزدید که تو بردی پریدی هوا اما بعد افتادی روش لباتون چفت هم بود تا چند لحضه هردو هنگ بودین
جو
بله لبای شمام چفت شده بود آلو، گیلاس رو رد کرده بودین
هاروآ
این بچه همین که از روت بلند شد غیبش زد چند روز هم جلوت آفتابی نشد
تاکی
ایشون داشت آب میخورد که تو اومدی بترسونیش هردو افتادین
و لباتون روی هم بود
_کائنات میخواد من و تو برای هم باشیم(کائنات رو درست نوشتم؟)
ماکی
ایشون از فرصت استفاده کرد و
بیشتر بوسیدت بعدش گفت
_من دوست دارم ا. ت
ریدم؟؟؟
دستم شکست تا تموم کردم بقیه رو هم میزارم منتظر باشین
این عکس رو برای سناریو ها اتنخاب کردم
کی
_واوو... چقدر بی نظیره
کاملا مبهوت صدات شده بود از اینکه اینقدر خوب میخوندی شوکه شده بود
فوما
خیلی از اینکه اینقدر روون میرقصیدی شوکه شده بود
_باید وقتی دبیو کرد باهاش یک استیج مشترک داشته باشم
نیکولاس
اول زیاد اهمیت نمیداد وقتی تو اومدی روی استیج یک دل نه صد دل عاشقت شد
_فکر کنم قلبم لرزید
ایجو
اون ادم خجالتیه اما وقتی تو بعنوان هوبه اش باهاش حرف میزدی قفط میخواست باهات حرف بزنه
یوما
_یاااا اون زیادی کیوته میخوام باهاش دوست شم
رو به فوما
_هیونگ شمارش رو برام بگیر
جو
بچه چون دختر اونجا زیاد بود اصلا دور اطراف رو نگاه نمیکرد
اما یک لحظه چشمش به تو خورد و دلش برات هوری ریخت
هاروآ
ایشون داشت اب میخورد که اومدی برای خوندن رو استیج بچه از شدت زیبا بودنت گیر کرد تو گلوش
تاکی
ایشون بعد از برنامه داشت میکروفون اینا رو از خودش جدا میکرد که تو رو دید داشتی میرفتی توی اتاق میکاپ
_فکر کنم فرشته دیدم
ماکی
ایشون از همون اول برنامه سعی داشت خودش رو تو دلت جا بده همش باهات شوخی میکرد و ازت تعریف میکرد
_ا. ت استیج برای تو ساخته شده
وقتی بعنوان عضو دهم میوفتی روشون و لبات روی هم میشه(اعضا روت کراشن)
کی
داشت از آشپز خونه میومد بیرون که پاش گیر کرد به در و روی تویی که داشتی وارد آشپز خونه میشدی اوفتاد و لباتون چفت هم شد
توی دلش
_وای چقدر لباش نرمه
فوما
تو و ایشون داشتین دنس تمرین میکردین که تو افتادی روش و لباتون چفت شد
از روش سریع بلند شدی
_هی یکن دیگه میموندی حس خوبی داشت
نیکولاس
داشتین میرفتین توی اتاق یوما هر دو در حال دویدن بودین که تو افتادی روش
لباتون چفت هم شد خواستی از روش بلند شی که نذاشت و بوسه رو ادامه داد....
ایجو
مثل کی دم آشپز خونه روش افتادی و بله لباتون روی هم افتاد
سریع ازش فاصله گرفتی
_ا. ت خیلی خوب بود
یعنی چیزه فدا سرت
نه نه.....
این داستان ادامه دارد
یوما
داشتید گیم میزدید که تو بردی پریدی هوا اما بعد افتادی روش لباتون چفت هم بود تا چند لحضه هردو هنگ بودین
جو
بله لبای شمام چفت شده بود آلو، گیلاس رو رد کرده بودین
هاروآ
این بچه همین که از روت بلند شد غیبش زد چند روز هم جلوت آفتابی نشد
تاکی
ایشون داشت آب میخورد که تو اومدی بترسونیش هردو افتادین
و لباتون روی هم بود
_کائنات میخواد من و تو برای هم باشیم(کائنات رو درست نوشتم؟)
ماکی
ایشون از فرصت استفاده کرد و
بیشتر بوسیدت بعدش گفت
_من دوست دارم ا. ت
ریدم؟؟؟
دستم شکست تا تموم کردم بقیه رو هم میزارم منتظر باشین
این عکس رو برای سناریو ها اتنخاب کردم
- ۷.۲k
- ۲۵ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط