ما آدم ها در زمانِ ناچاری یاد میگیریم،
ما آدم ها در زمانِ ناچاری یاد میگیریم،
رانندگی کردن را، وقتی تنها شغل راننده بودن است.
نفس کشیدن از دهان را، وقتی که بینی گرفته میشود.
شنا کردن را، وقتی تا چشم کار میکند آب است.
درنده بودن را وقتی سرنوشت آهو بودن مرگ است.
سنگ بودن را وقتی خاک ها جارو میشوند و تحمل کردن را وقتی دلتنگی چون میله ای آهنی تا ته توی قلبمان فرو رفته.
تحمل کردن. این واژه مغموم.
زخم که عمیق شود تحمل کردن نباید از جنس چسب زخم های پارچه ای باشد، باید نخِ بخیه ای شود که چنان بدوزد این زخم را که هیچ دلتنگیای به چشمها نشت پیدا نکند.
ما آدمها در زمان ناچاری، وقتی طبیبی نیست، یاد میگیریم طبیب ِ خود بودن را.
مهتاب خلیفپور
کارتون:منصوره دهقانی😔
❣
#مرا_دریاب
رانندگی کردن را، وقتی تنها شغل راننده بودن است.
نفس کشیدن از دهان را، وقتی که بینی گرفته میشود.
شنا کردن را، وقتی تا چشم کار میکند آب است.
درنده بودن را وقتی سرنوشت آهو بودن مرگ است.
سنگ بودن را وقتی خاک ها جارو میشوند و تحمل کردن را وقتی دلتنگی چون میله ای آهنی تا ته توی قلبمان فرو رفته.
تحمل کردن. این واژه مغموم.
زخم که عمیق شود تحمل کردن نباید از جنس چسب زخم های پارچه ای باشد، باید نخِ بخیه ای شود که چنان بدوزد این زخم را که هیچ دلتنگیای به چشمها نشت پیدا نکند.
ما آدمها در زمان ناچاری، وقتی طبیبی نیست، یاد میگیریم طبیب ِ خود بودن را.
مهتاب خلیفپور
کارتون:منصوره دهقانی😔
❣
#مرا_دریاب
۲.۵k
۲۰ فروردین ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.