گرچه ایرانیم اما نگران یمنم

گرچه ایرانیم اما نگران یمنم
عرصه ی وسعت شیعه ست حدود وطنم
لرزه افتاده به اندام یمن با هر بمب
وای بر من اگرم هیچ نلرزد بدنم
در حمایت ز نوامیس تشیع امروز
مالکم، یاسرم، "عمارم"، اویس قرنم
دست و پا قطع شد از کودک و مرد و زن و من
خجل از این که نیفتاده خراشی به تنم
در غم اهل عراق و یمن و شیعه ی شام
دیده دریا کنم و صبر به صحرا فکنم
گر چه دستم نرسد بر گلوی آل سعود
لااقل تیغ کشم بر سرشان با سخنم
خوف و ترسی به دلم راه ندارد از مرگ
زیر سر داشته ام در همه عمرم کفنم
کاش باشم من و آن روز که او می آید
در رکابش سر کفار به شمشیر زنم
دیدگاه ها (۷)

**اول صبح بگویید حسین جان رخصتتا که نان از کرم سفره ارباب رس...

ابوالفضلیابخونن حال کننیا علی بن موسی الرضا ع:آمده آب به مهم...

گفتی رباب، آه! دل من کباب شداشکی چکید وچلّه نشست و شراب شدآی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط