از مرگ با یک تیر

از مرگ با یک تیر،
می توان خلاص شد !

اما امید ،
زندانی ابدیست
کــه هر صبح ،
در سینه ام بیدار می شود
و می پرسد ؛

تا ابد چند روز مانده رفیق . . .
دیدگاه ها (۱۹)

همه سرخوش از وصالت من و حسرت و خیالت...▫

همان اول وجودم را به خودَش گره زدگفت تا وقتی "تو" باشی،"من" ...

وقتی که تو نیستی من حُزن هزار آسمانِ بی اردیبهشت راگریه می ک...

بیا با هم حرف بزنیم نه اینکه فکر کنی یک سال است ندیدنت مرا آ...

پاییز یهو میاد تو یه ‌روزمثل بهار و بقیه؛ صبح زود بیدار میشی...

سلام رفیق با معرفت

مرغ باغ ملکوتم. . .

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط