وقتی که تو نیستی

وقتی که تو نیستی
من حُزن هزار آسمانِ بی اردیبهشت را
گریه می کنم

فنجانی قهوه در سایه های پسین،
عاشق شدن در دی ماه
مردن به وقتِ شهریور

وقتی که تو نیستی
هزار کودک گمشده در نهان من
لای لای مادرانه تو را می طلبند.
دیدگاه ها (۱۴)

از مرگ با یک تیر، می توان خلاص شد !اما امید ،زندانی ابدیستک...

همه سرخوش از وصالت من و حسرت و خیالت...▫

بیا با هم حرف بزنیم نه اینکه فکر کنی یک سال است ندیدنت مرا آ...

من روز خویش را با آفتاب روی تو کز مشرق خیال دمیده استآغاز می...

سناریو انهایپن

نسیمی سرد پرد هارا تکان میداد.روشنی داخل اتاق وجود نداشت بجز...

"اون موجود نقرهای رو تحتیل بده! وظیفمه نابودش کنم!""نابودش ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط