هر بار

هر بار
که بازی می‌کردیم
قلب من
بهترین جا بود
که خودت را پنهان کنی
مبادا که پیدایت کنم
آخرین بار
درش را قفل زدم
تا راه خروجت
ببندم
و اینک
سالهاست که در کنج دلم
غنوده‌ای
نه تو
ذوق فرار داری
و نه
من شوق پیدا کردنت
بازی دیگر تمام شد
محبوب من
دیدگاه ها (۳)

فال می خواهم بگیرم... می شود نیّت کنی؟میشود با این غزل،احساس...

آنقدرعاشقانه برایت نوشته ام که تمامی مردان این سرزمین... ...

من از تکرار بیزارم ولی تکرار تو زیباستنوازش های دستانت طلوع ...

دو پارتی از جونگین : (وقتی که اشتباهی بهش قرص تحریک کننده دا...

#عشق _جنایت🔪پارت 44 میا:برو به بچه یاد بده..... جینو:اوک بای...

#Gentlemans_husband#season_Third#part_296به جمله  اخرش کمی ف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط