پارت

پارت۵❤️🍷

ادامه^^

که یهو چشم تو چشم شدم با ارباب ته
بورا:وای(ترس)
ته:تو تو اتاق من چکار میکردی
بورا:او او مده بودم اتاقو تمیز کنم
ته:مگه نگفته بودم اجوما تمیز کنه
بورا :اجوما کمرش درد میکرد به من گفت
ته:اها حالا برو کنار میخوام برم تو
بورا :بیا بورو
از کنارش رد شدم و رفتم . رفتم تو اشپز خانه دیدم هانول داره ضرف هارو میشوره
بورا:می خوای من بشورن
هانول:نه ممنون🙂
بورا:باشه
بعد رفتم میز ناهار خوری رو دست مال کشیدم بعد رفتم تو اتاقم . اتاقمو تمیز کردم بعد هم رفتم بیرون روی راه پله ها نشستم که یهو ارباب اومد کنارم
ته:خوبی
بورا:اره
ته:خسته یی
بورا:نه خیلی
ته:بورو تو اتاقم رو تخت بشین من میام
بورا:چرا
ته:چون من میگم
بورا:چشم
............ادامه دارد

مرسی از حمایت هاتون دوستون دارم بای♡♡♡♡♡♡♡
دیدگاه ها (۰)

توجه❗ توجه❗خب خب آرمی های ایرانی توجه کنید‼️ خیلی مهمه یه نظ...

عکس از خودم بزارم؟؟

بچه ها یادم رفت عکس اجوما^^

پارت ۴🍷❤️ویو ته^^پرش زمانی به صبح^^از خواب بیدار شدم . دیشب ...

رمان ( عمارت ارباب )

رمان ( عمارت ارباب)

part 13"ویو ا.ت"ا.ت: اجوما چه اموزشی؟اجوما: فعلا نزدیکای شبه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط