part

part 13

"ویو ا.ت"
ا.ت: اجوما چه اموزشی؟
اجوما: فعلا نزدیکای شبه برو بخواب فردا
کم کم چشمام گرم شد و خوابم برد
با تکون دادنایه کسی بیدار شدم
اجوما: بیدار شو دخترم
وقتی چشمام و باز کردم چهره یه اجومارو دیدم
که باعث شد متقابل لبخند بزنم ، رو تخت نشستم و گفتم:
_ صبح بخیر
اجوما: صبح تو ام بخیر عزیزم پاشو پاشو که کار داریم
با تعجب جواب دادم:
_ کار؟ چه کاری؟
اجوما: بلند شو عهه
حرفشو متوقف کردو از رو میز لباسایه تا شده ایی و رو تخت گذاشت و ادامه داد:
_اینارو بپوش بعد برات توضیح بدم
ا.ت: چشم
اجوما: من داخل اشپز خونه منتظرم
سری تکون دادم که از اتاق بیرون رفت
بلند شدم و بعد از شستن دست و صورتم ، لباسارو پوشیدم ،در اتاق و باز کردم و به سمت اشپز خونه رفتم
اجوما مشغول سر کله زدن با خدمه بود ، که با دیدنم به طرفم امد
ا.ت: ببخشید میشه توضیح بدی
اجوما: بشین
رو صندلی کنار میز اشپز خونه نشستم ، اجوما رو به روم نشست وگفت:
_ ببین تورو از وقتی دیدم ازت خوشم امده اصلا قصد اذیت کردنتو ندارم برایه همین نخواسم ارباب تورو بده دسته چند تا دختری که ازت یه ادمه جدید بسازن ازش خواستم که تورو بسپاره به من
با تعجب گفتم: مگه میخواد چیکارم کنههه؟
اجوما: نترس دخترم هیچی نگران نباش باشه؟
یکمی استرس گرفتم ولی خب مهم نبود اجوما گفا برای چن دست لباس نو گرفتن بیرون ، خونگی ، مجلسی و ... گفت برو توی اتاقتو مرطبشون کن بعد بیا کمکم منم با یه چشم گفتن از اشپز خونه خارج شدمو رفتم سمت اتاقی که بهم داده بودن
___
جوجه هام من چون رشتم تجربیه خیلی گوشی دستم نمیگیرم تا چن وقتی شرط نمیزارم ایرادی نداره باز جمعه اپ کنم؟
دیدگاه ها (۱۰)

part 12ویو ا.ت چون راهی نبود پشتشو گاز گرفتم که ناله بلندی ک...

part 11ویو ا.ت با حرفی که زد شکه شدم ینی خودشم قبول داره روا...

love Between the Tides²⁷بهش ضربه میزدم ولی ولم نمیکرد ادامه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط