سومین شب ورقی من و میم امشب تو جنگل بود
سومین شب ورقی من و میم امشب تو جنگل بود
رفتیم حومه ی خونه ی خرسی اینا
صبح که شد بوی آش خوشمزه ای از دودکش و پنجره های خونشون اومد بیرون و قورباغه ی درون مارو بیدار کرد😋 😄
بعد بابا خرسه و مامان خرسه و خرس کوچولو رو دیدیم که از خونشون اومدن بیرون برای پیاده روی
بعد از چند دقیقه دختر همسایه خرسی اینا که موهای خیلی بلند و طلایی داشت از خونش اومد بیرون
و هوارو بو کشید و رد بو رو دنبال کرد و رفت داخل خونه خرسی اینا
فکر کنم اون هم قورباغه ی درونش بیدار شد😋
باباخرسه و مامان خرسه و خرس کوچولو وقتی برگشتن خونشون حتما دیدن که یکی داخل خونهست و حسابی عصبانی شدن
وگرنه موطلایی اونقدر وحشت زده از خونه ی خرسی اینا بدو بدو بیرون نمیومد
و موطلایی یاد گرفت که دیگه هیچوقت بدون اجازه وارد خونه کسی نشه و به وسایل اونا هم دست نزنه😉
اینو باید تو کتابای بزرگسال هم بنویسن...به مراتب خیلی بیشتر و با تکرار فراوانتر.🙄
حوصله ی عکاسی نداشتن نتیجش میشه همین عکس چپر چلاغ/چلاق با رنگین کمان های پاره پوره😂
پ.ن: قورباغه ی درون همون قار و قور شکم مبارکه...!😌 😂
خارج از بحث:
دبیر زیستمون داره میره🙁 آدم خوش دلی بود و داشت خوب و مورد نظر درس میداد ولی به خاطر مدرسه دخترش باید بره.
اونوقت یکی از نمک های کلاسمون بهش میگه: باید جواب قلبی که عاشق کردی رو بدی😑 😅
#آسیمو
#شب_های_ورقی
#کتاب
#کتابخوانی
#کتابخانه_میم
#فضولی
#جنگل
۱۲ مهر ۱۳۹۸
رفتیم حومه ی خونه ی خرسی اینا
صبح که شد بوی آش خوشمزه ای از دودکش و پنجره های خونشون اومد بیرون و قورباغه ی درون مارو بیدار کرد😋 😄
بعد بابا خرسه و مامان خرسه و خرس کوچولو رو دیدیم که از خونشون اومدن بیرون برای پیاده روی
بعد از چند دقیقه دختر همسایه خرسی اینا که موهای خیلی بلند و طلایی داشت از خونش اومد بیرون
و هوارو بو کشید و رد بو رو دنبال کرد و رفت داخل خونه خرسی اینا
فکر کنم اون هم قورباغه ی درونش بیدار شد😋
باباخرسه و مامان خرسه و خرس کوچولو وقتی برگشتن خونشون حتما دیدن که یکی داخل خونهست و حسابی عصبانی شدن
وگرنه موطلایی اونقدر وحشت زده از خونه ی خرسی اینا بدو بدو بیرون نمیومد
و موطلایی یاد گرفت که دیگه هیچوقت بدون اجازه وارد خونه کسی نشه و به وسایل اونا هم دست نزنه😉
اینو باید تو کتابای بزرگسال هم بنویسن...به مراتب خیلی بیشتر و با تکرار فراوانتر.🙄
حوصله ی عکاسی نداشتن نتیجش میشه همین عکس چپر چلاغ/چلاق با رنگین کمان های پاره پوره😂
پ.ن: قورباغه ی درون همون قار و قور شکم مبارکه...!😌 😂
خارج از بحث:
دبیر زیستمون داره میره🙁 آدم خوش دلی بود و داشت خوب و مورد نظر درس میداد ولی به خاطر مدرسه دخترش باید بره.
اونوقت یکی از نمک های کلاسمون بهش میگه: باید جواب قلبی که عاشق کردی رو بدی😑 😅
#آسیمو
#شب_های_ورقی
#کتاب
#کتابخوانی
#کتابخانه_میم
#فضولی
#جنگل
۱۲ مهر ۱۳۹۸
۷.۰k
۱۲ مهر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.