معرفی کتاب: کلاغ کامپیوتر
#معرفی_کتاب: کلاغ کامپیوتر
#رمان_ایرانی
نویسنده: فرهاد حسن زاده
انتشارات: سوره مهر
تعداد صفحه: ۱۳۶
ژانر: تخیلی، ماجراجویی
گروه سنی: نوجوان
درباره:
پسری به نام منصور یک کامپیوتر دسته دوم داره...یه روز زمستونی یک پنجره از برنامه ی "کل کا" باز میشه با مضمون: با تو ارتباط برقرار میشود-لطفا کلیک! (از کل کا به کاربر کامپیوتر)...منصور فکر میکنه یک بازیه...اما نه اینکه یک بازی نبود بلکه یک عملیات کاملا جدی و مهم و انسانی بود...وارد برنامه میشه و شرایط رو میپذیره و بعد مجبور میشه با تیمی که تشکیل داده عملیات هایی که از برنامه کل کا (کلاغ کامپیوتر) بهشون سفارش میشه رو انجام بده ولی باید همه چی محرمانه بمونه و حتی پدر و مادر هم نباید خبر داشته باشن...این وسط خواهر منصور، الهام یک دختر فضوله که سعی داره از کار منصور سر در بیاره.
پاراگراف کتاب:
▪ این اولین باری بود که کلاغی را از فاصله ی نزدیک می دید. کلاغ چیزی را که به منقار داشت به طرف او گرفت. ولی منصور هنوز جرئت نزدیک شدن به او را نداشت. کلاغ، امانتی را روی نیمکت گذاشت. لبخندی مرموز زد و برگشت به آسمان مهآلود.
خارج از بحث:
یک مجموعه کتابی رو دیدم با عنوان خون آشام یا همچین چیزی...دیدم قسمت کتابای ایرانی گذاشته...جهت اطمینان نویسنده رو نگاه کردم دیدم ایرانیه😐 نخریدم ولی خیلی دوست دارم بخونم...حدس میزنم داخلش دخترا فقط دخترا رو و پسرا فقط پسرا رو بتونن گاز بگیرن با حفظ و رعایت شئونات و حفظ ادب😅 جدا خیلی کنجکاو شدم بخونمش😄
با ذکر خدایا اون کتابا رو نفروشن و خداوندا به مشتری ها الهام کن تا اون کتابارو نخرن میرُوم که بخوسوم😌
پ.ن: گفتم الهام...یاد وقتی افتادم که هنوز به دنیا نیومده بودم و مامان و بابا و بابابزرگ سر اسم من باهم مذاکره میکردن...من قرار بود الهام مامان باشم ولی بابابزرگ مخالفت کرد و پیروز شد (من انقدر حافظم قویه که وقایع قبل از تولدم رو یادمه😌)
#آسیمو #کتاب #کتابخوانی #کتابخونه_الف #کلاغ #الهام
#رمان_ایرانی
نویسنده: فرهاد حسن زاده
انتشارات: سوره مهر
تعداد صفحه: ۱۳۶
ژانر: تخیلی، ماجراجویی
گروه سنی: نوجوان
درباره:
پسری به نام منصور یک کامپیوتر دسته دوم داره...یه روز زمستونی یک پنجره از برنامه ی "کل کا" باز میشه با مضمون: با تو ارتباط برقرار میشود-لطفا کلیک! (از کل کا به کاربر کامپیوتر)...منصور فکر میکنه یک بازیه...اما نه اینکه یک بازی نبود بلکه یک عملیات کاملا جدی و مهم و انسانی بود...وارد برنامه میشه و شرایط رو میپذیره و بعد مجبور میشه با تیمی که تشکیل داده عملیات هایی که از برنامه کل کا (کلاغ کامپیوتر) بهشون سفارش میشه رو انجام بده ولی باید همه چی محرمانه بمونه و حتی پدر و مادر هم نباید خبر داشته باشن...این وسط خواهر منصور، الهام یک دختر فضوله که سعی داره از کار منصور سر در بیاره.
پاراگراف کتاب:
▪ این اولین باری بود که کلاغی را از فاصله ی نزدیک می دید. کلاغ چیزی را که به منقار داشت به طرف او گرفت. ولی منصور هنوز جرئت نزدیک شدن به او را نداشت. کلاغ، امانتی را روی نیمکت گذاشت. لبخندی مرموز زد و برگشت به آسمان مهآلود.
خارج از بحث:
یک مجموعه کتابی رو دیدم با عنوان خون آشام یا همچین چیزی...دیدم قسمت کتابای ایرانی گذاشته...جهت اطمینان نویسنده رو نگاه کردم دیدم ایرانیه😐 نخریدم ولی خیلی دوست دارم بخونم...حدس میزنم داخلش دخترا فقط دخترا رو و پسرا فقط پسرا رو بتونن گاز بگیرن با حفظ و رعایت شئونات و حفظ ادب😅 جدا خیلی کنجکاو شدم بخونمش😄
با ذکر خدایا اون کتابا رو نفروشن و خداوندا به مشتری ها الهام کن تا اون کتابارو نخرن میرُوم که بخوسوم😌
پ.ن: گفتم الهام...یاد وقتی افتادم که هنوز به دنیا نیومده بودم و مامان و بابا و بابابزرگ سر اسم من باهم مذاکره میکردن...من قرار بود الهام مامان باشم ولی بابابزرگ مخالفت کرد و پیروز شد (من انقدر حافظم قویه که وقایع قبل از تولدم رو یادمه😌)
#آسیمو #کتاب #کتابخوانی #کتابخونه_الف #کلاغ #الهام
۶.۵k
۱۲ مهر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.