دختر قاتل :part ³⁴
دختر قاتل :part ³⁴
ظهر ساعت ۱۳:۰۰
ات:اههه اگ گذاشتن بخوابیم
ویو ات : با صدای زنگ گوشی بیدار شدم ناشناس بود گوشیو پرت کردم اونور تخت و خواستم دوباره چشامو ببندم که به ادامه خواب قشنگم برسم که با دوباره زنگ خوردن گوشی رید توش و جواب دادم
ات:بله ؟
ناشناس:خانم هیلوری اگر میخواید زنده بمونید شب به دیدن آقای جئون نرید ...
ات:چیمیگی.تو دیگه کی . الو...الو
تلفن قطع شد .
ویو ات
بلند شدم نگاه ساعت کردم بائو میرفتم دنبال کارا و باید میرفتم پیش کانگ سو رفتم سمت حمام تا یه دوش خیلی سریع بگیرم
۳۰ مین بعد ....
از حموم دراومدم روتین پوست و مو بعد حمام رو انجام دادم از تو کمد یه دست تاپ و شلوارک درآوردم و پوشیدم(به سلیقه خودتون) بعدشم رفتم تو سایت که یه عمارت به چشمم خورد و زنگ زدم تا واسه عصر برم ببینمش
خب اینم از این
ویو تهیونگ
از روزی که ات کوک و ول کرد رفت کوک همش در حال مست کردن بود .صبح بهم زنگ زد گفت ساعت ۸:۳۰ برم به انبار وقتی کوک اونجا میرفت یعنی قرار بود یکیو شکنجه بده ولی اون خیلی وقت بود دیگ اینکارو انجام نداده بود
ویو ات
لباس پوشیدم که برم دیدن کانگ (اینم به سلیقه خودتون) تقریبا ۲۰ دقیقه تو راه بودم وقتی رسیدم وضعیت کانگ و چک کردم که گفتن وضعیتش بهتره و ممکنه تا عصر یا فردا بهوش بیاد دیگ تقریبا طرفای ساعت ۸ بود باید میرفتم خونه تا برم به آدرسی که کوک برام فرستاده بود ولی یهو یاد حرف اون ناشناس افتادم تصمیم گرفتم ک مجهز برم رفتم خونه یه کراپ مشکی با شلوار کارگو مشکی با یه کت بلند سفید موهامم گوجه ای بستم تو کتم و شلوارم چند تا سلاح گذاشتم ک کلید ماشین و برداشتم راه افتادم سمت آدرس
تقریبا ۴۵ دقیقه طول کشید تا رسیدم که شد ساعت ۹:۱۰ دقیقه ماشین و پارک کردمو رفتم داخل که تا وارد شدم ....
ات: ولم کنیددددددد حرومزاده ها
کوک:.....
ظهر ساعت ۱۳:۰۰
ات:اههه اگ گذاشتن بخوابیم
ویو ات : با صدای زنگ گوشی بیدار شدم ناشناس بود گوشیو پرت کردم اونور تخت و خواستم دوباره چشامو ببندم که به ادامه خواب قشنگم برسم که با دوباره زنگ خوردن گوشی رید توش و جواب دادم
ات:بله ؟
ناشناس:خانم هیلوری اگر میخواید زنده بمونید شب به دیدن آقای جئون نرید ...
ات:چیمیگی.تو دیگه کی . الو...الو
تلفن قطع شد .
ویو ات
بلند شدم نگاه ساعت کردم بائو میرفتم دنبال کارا و باید میرفتم پیش کانگ سو رفتم سمت حمام تا یه دوش خیلی سریع بگیرم
۳۰ مین بعد ....
از حموم دراومدم روتین پوست و مو بعد حمام رو انجام دادم از تو کمد یه دست تاپ و شلوارک درآوردم و پوشیدم(به سلیقه خودتون) بعدشم رفتم تو سایت که یه عمارت به چشمم خورد و زنگ زدم تا واسه عصر برم ببینمش
خب اینم از این
ویو تهیونگ
از روزی که ات کوک و ول کرد رفت کوک همش در حال مست کردن بود .صبح بهم زنگ زد گفت ساعت ۸:۳۰ برم به انبار وقتی کوک اونجا میرفت یعنی قرار بود یکیو شکنجه بده ولی اون خیلی وقت بود دیگ اینکارو انجام نداده بود
ویو ات
لباس پوشیدم که برم دیدن کانگ (اینم به سلیقه خودتون) تقریبا ۲۰ دقیقه تو راه بودم وقتی رسیدم وضعیت کانگ و چک کردم که گفتن وضعیتش بهتره و ممکنه تا عصر یا فردا بهوش بیاد دیگ تقریبا طرفای ساعت ۸ بود باید میرفتم خونه تا برم به آدرسی که کوک برام فرستاده بود ولی یهو یاد حرف اون ناشناس افتادم تصمیم گرفتم ک مجهز برم رفتم خونه یه کراپ مشکی با شلوار کارگو مشکی با یه کت بلند سفید موهامم گوجه ای بستم تو کتم و شلوارم چند تا سلاح گذاشتم ک کلید ماشین و برداشتم راه افتادم سمت آدرس
تقریبا ۴۵ دقیقه طول کشید تا رسیدم که شد ساعت ۹:۱۰ دقیقه ماشین و پارک کردمو رفتم داخل که تا وارد شدم ....
ات: ولم کنیددددددد حرومزاده ها
کوک:.....
۳.۶k
۲۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.