P
P3🦋
¥بیا عشقم
-مرسی عزیزم
¥چطور شده
-اوم عالی شده دستت درد نکنه
¥نوش جونت
- با من چی کار داشتی عشقم
¥جین
-جون دلم
¥ میگم که فردا یه جشنی از مدرسه ی یول و سول برگزار کردن که دخترا با پدراشون به اون جشن میرن سول خیلی ذوق داشت ولی وقتی گفتم شاید تو قبول نکنی خیلی ناراحت شد میشه به خاطر منم که شده باشه یدونه فردا رو باهاش بری؟
-حرفشم نزن لارا
¥ عشقم به خاطر من
- گفتم نه
¥اخه چرا
- من از اون بچه متنفرم همین الآنم اگه از این خونه پرنس نمیکنم بیرون فقط به خاطر توعه بعد تو انتظار داری من باهاش برم به جشن؟
اوه نه امکان نداره
¥اخه جین مگه اون بچه چیکارت کرده
- همین که گفتم اون یه مزاحمه یه سربار یه مفت خور
¥ بس کن جین اونم بچه ی توعه
- اون بچه ی من نیست من همچین بچه ی ندارم
¥جین
- کافیه عزیزم
¥ چی چیو کافیه
- لارا چرا الکی هم حال خودت رو بد میکنی هم منو
¥ جین این الکیه
- اره یه بحث تکراریه الکی
¥ جین از وقتی که اون بچه به دنیا اومده ذره ی بهش توجه نکردی سر کوچکترین چیزا تنبیهش کردی کتکش زدی اونم آدمه اونم بچه چرا اینطوری میکنی باهاش(گریه و داد)
- عشقم تو واقعا داری واسه ی آدم بی ارزش گریه میکنی؟
¥ اون شاید برای تو بی ارزش باشه اما تمام زندگی منه
- اوه بیخیال عشق خوشگل من چرا اون رو نمیزاریم بهزیستی و تمام حواس خودمون رو روی بزرگ کردن شاه پسرمون نمیزاریم( نزدیکش شد کمرشو گرفت و میخواست ببوستش تا آروم بشه که لارا پیش زد)
¥زده به سرت ها کی میگی برا خودت(داد)
-اه بسه دیگه خسته شدم از دست این بحث های تکراری تمومش کن
¥جین تو باید رفتار تو با اون بچه درست کنی
-نمیخوام میخوای چیکار کنی ها
¥اخه مگه چیکارت کرده گناه اون چیه
-دختر بودنش
ادامه دارد...
💞خوشگلام معذرت میخوام که دیر به دیر میزارم اما امروز قول میدم زیاد بزارم اصلا شاید این رو تموم کردم و فردا به مناسبت تولد جونگکوک یه رمان از اون نوشتم💞
¥بیا عشقم
-مرسی عزیزم
¥چطور شده
-اوم عالی شده دستت درد نکنه
¥نوش جونت
- با من چی کار داشتی عشقم
¥جین
-جون دلم
¥ میگم که فردا یه جشنی از مدرسه ی یول و سول برگزار کردن که دخترا با پدراشون به اون جشن میرن سول خیلی ذوق داشت ولی وقتی گفتم شاید تو قبول نکنی خیلی ناراحت شد میشه به خاطر منم که شده باشه یدونه فردا رو باهاش بری؟
-حرفشم نزن لارا
¥ عشقم به خاطر من
- گفتم نه
¥اخه چرا
- من از اون بچه متنفرم همین الآنم اگه از این خونه پرنس نمیکنم بیرون فقط به خاطر توعه بعد تو انتظار داری من باهاش برم به جشن؟
اوه نه امکان نداره
¥اخه جین مگه اون بچه چیکارت کرده
- همین که گفتم اون یه مزاحمه یه سربار یه مفت خور
¥ بس کن جین اونم بچه ی توعه
- اون بچه ی من نیست من همچین بچه ی ندارم
¥جین
- کافیه عزیزم
¥ چی چیو کافیه
- لارا چرا الکی هم حال خودت رو بد میکنی هم منو
¥ جین این الکیه
- اره یه بحث تکراریه الکی
¥ جین از وقتی که اون بچه به دنیا اومده ذره ی بهش توجه نکردی سر کوچکترین چیزا تنبیهش کردی کتکش زدی اونم آدمه اونم بچه چرا اینطوری میکنی باهاش(گریه و داد)
- عشقم تو واقعا داری واسه ی آدم بی ارزش گریه میکنی؟
¥ اون شاید برای تو بی ارزش باشه اما تمام زندگی منه
- اوه بیخیال عشق خوشگل من چرا اون رو نمیزاریم بهزیستی و تمام حواس خودمون رو روی بزرگ کردن شاه پسرمون نمیزاریم( نزدیکش شد کمرشو گرفت و میخواست ببوستش تا آروم بشه که لارا پیش زد)
¥زده به سرت ها کی میگی برا خودت(داد)
-اه بسه دیگه خسته شدم از دست این بحث های تکراری تمومش کن
¥جین تو باید رفتار تو با اون بچه درست کنی
-نمیخوام میخوای چیکار کنی ها
¥اخه مگه چیکارت کرده گناه اون چیه
-دختر بودنش
ادامه دارد...
💞خوشگلام معذرت میخوام که دیر به دیر میزارم اما امروز قول میدم زیاد بزارم اصلا شاید این رو تموم کردم و فردا به مناسبت تولد جونگکوک یه رمان از اون نوشتم💞
- ۱۳.۹k
- ۰۹ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط