با من غروب را به تماشا نشسته ای

با من غروب را به تماشا نشسته ای
آنقدر عاشقانه که تنها نشسته ای

حتما دوباره شایعه ها را شنیده ای
عمدا تو زیر پنجره ی ما نشسته ای

امسال تکه تکه زمستان بهار شد
انگار غرق گل شده هر جا نشسته ای

با چشم های بسته تو را حدس می زنم
حالا تو روبروی من اینجا نشسته ای

من خواب دیده ام که تو در انتظار من
در ایستگاه آخر دنیا نشسته ای

گفتی عزیز من چه غم انگیز این که تو
می خواهی آسمان شوی اما نشسته ای
دیدگاه ها (۱)

گذار که بر شاخه ی این صبح دلاویزبنشینم و از عشق سرودی بسرایم...

ﭼﻘــــــــــــــــــــــــــــــــــــﺪﺭ ﺳﺨـــــــــــﺘﻪ ...

با دوچشمان قشنگت عشقبازی میکنمبا نت چشمان مستت نغمه سازی میک...

🍁🧡 درونم شکسته است راه که میروم صدای گوش خراش تکه هایم در د...

درونم شکسته است راه که میروم صدای گوش خراش تکه هایم در درون...

پرسیدم: «چند تا منو دوست نداری؟»روی یک تکه از نیمرو، نمک پاش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط