گذار که بر شاخه ی این صبح دلاویز
گذار که بر شاخه ی این صبح دلاویز
بنشینم و از عشق سرودی بسرایم
آنگاه به صد شوق چو مرغان سبکبال
پرگیرم ازاین بام و به سوی تو بیایم
خورشید از آن دور از آن قله ی پربرف
آغوش کند باز ، همه مهر ، همه ناز
سیمرغ طلایی پرو بالی است که چون من
از لانه برون آمده دارد سر پرواز
پرواز به آنجا که نشاط است و امید است
پرواز به آنجا که سرور است و سرود است
آنجا که سراپای تو در روشنی صبح
رؤیای شرابی است که در جام بلورست
آنجا که سحر گونه ی گلگون تو در خواب
از بوسه ی خورشید چو برگ گل ناز است
آنجا که من از روزن هر اختر شبگرد
چشمم به تماشا و تمنای تو باز است
بنشینم و از عشق سرودی بسرایم
آنگاه به صد شوق چو مرغان سبکبال
پرگیرم ازاین بام و به سوی تو بیایم
خورشید از آن دور از آن قله ی پربرف
آغوش کند باز ، همه مهر ، همه ناز
سیمرغ طلایی پرو بالی است که چون من
از لانه برون آمده دارد سر پرواز
پرواز به آنجا که نشاط است و امید است
پرواز به آنجا که سرور است و سرود است
آنجا که سراپای تو در روشنی صبح
رؤیای شرابی است که در جام بلورست
آنجا که سحر گونه ی گلگون تو در خواب
از بوسه ی خورشید چو برگ گل ناز است
آنجا که من از روزن هر اختر شبگرد
چشمم به تماشا و تمنای تو باز است
۸۵۶
۱۹ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.