گذار که بر شاخه ی این صبح دلاویز

گذار که بر شاخه ی این صبح دلاویز
بنشینم و از عشق سرودی بسرایم

آنگاه به صد شوق چو مرغان سبکبال
پرگیرم ازاین بام و به سوی تو بیایم

خورشید از آن دور از آن قله ی پربرف
آغوش کند باز ، همه مهر ، همه ناز

سیمرغ طلایی پرو بالی است که چون من
از لانه برون آمده دارد سر پرواز

پرواز به آنجا که نشاط است و امید است
پرواز به آنجا که سرور است و سرود است

آنجا که سراپای تو در روشنی صبح
رؤیای شرابی است که در جام بلورست

آنجا که سحر گونه ی گلگون تو در خواب
از بوسه ی خورشید چو برگ گل ناز است

آنجا که من از روزن هر اختر شبگرد
چشمم به تماشا و تمنای تو باز است
دیدگاه ها (۲)

ﭼﻘــــــــــــــــــــــــــــــــــــﺪﺭ ﺳﺨـــــــــــﺘﻪ ...

@Delnevashteبعضی ها !!!! آرامش مطلقند .........لبخندشان ،،،ت...

با من غروب را به تماشا نشسته ای آنقدر عاشقانه که تنها نشسته ...

با دوچشمان قشنگت عشقبازی میکنمبا نت چشمان مستت نغمه سازی میک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط