پارت دو (ماف//یا جئون)
داشتم به سمت خونه میرفتم که ی ماشین بنز مشکی روبروم ایستاد هنگ کردم.
دیدم شیشه رو داد پایین گفت : من بردم سوار شو
بهش گفتم : چ...یو؟
گفت : قم..ار رو با پدرت
بهش گفتم : پ..درم ت...ا حا..لا ق..مار نکرده .
گفت : تو از کجا میدونی؟(پوزخند)
ویو ا/ت
بدنم به لرزش افتاد نمیدونستم داره دروغ میگه یا راست پس پرسیدم : مد..رک دا..ری؟
گفت : اره
ی عکس رو از بازیشون نشون داد اون پدرم بود.
گفت : حالا باورت شد وقتی ق..مار کردیم پدرت گفت سه سال دیگه ببرش الان سه سال شده سوار شو.
پاهام داشت بشدت میلرزید و بغض گلوم رو چنگ میزد که واقعا بابام اینکار رو انجام داده؟...
#نامجون #جین #یونگی #جیهوپ #جیمین #تهیونگ #جونگ_کوک
#BTS
دیدم شیشه رو داد پایین گفت : من بردم سوار شو
بهش گفتم : چ...یو؟
گفت : قم..ار رو با پدرت
بهش گفتم : پ..درم ت...ا حا..لا ق..مار نکرده .
گفت : تو از کجا میدونی؟(پوزخند)
ویو ا/ت
بدنم به لرزش افتاد نمیدونستم داره دروغ میگه یا راست پس پرسیدم : مد..رک دا..ری؟
گفت : اره
ی عکس رو از بازیشون نشون داد اون پدرم بود.
گفت : حالا باورت شد وقتی ق..مار کردیم پدرت گفت سه سال دیگه ببرش الان سه سال شده سوار شو.
پاهام داشت بشدت میلرزید و بغض گلوم رو چنگ میزد که واقعا بابام اینکار رو انجام داده؟...
#نامجون #جین #یونگی #جیهوپ #جیمین #تهیونگ #جونگ_کوک
#BTS
۱۰.۷k
۱۸ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.