نیروهای آمریکایی ریخته بودند توی نجف زمزمهها را میشنی

«نیروهای آمریکایی ریخته بودند توی نجف. زمزمه‌ها را می‌شنیدیم که می‌خواهند بیایند سمت صحن و معلوم نبود چه بر سر مرقد امیرالمومنین (ع) درمی‌آورند. خیلی از مجاهدان عراقی که در ایران بودند، برای دفاع آمده بودند، مردم عادی هم بودند؛ اما نیاز به یک فرمانده خیلی احساس می‌شد.
همان روزها سر و کلّه حاجی پیدا شد. با دشداشه عربی آمده بود مقرمان، نزدیک حرم امام علی (ع). باورم نمی‌شد. پرسیدم:‌ «حاجی چه‌طور خودت رو به این‌جا رسوندی؟» چطورش را نگفت، ولی گفت: «اومدم این آمریکایی‌ها رو از نجف بیاندازم بیرون...». #سلیمانی_عزیز
مدافع_حرم #قاسم_سلیمانی #بریده_کتاب
✅ پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
دیدگاه ها (۱)

پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98 #ایده

کتاب #رویای_نیمه_شب 📖برشی از کتاب: از چند پله سنگی پایین رفت...

امام به علی اکبر فرمود:« اذان بگو!» چرا میان این همه قاری و ...

لیلاست پریشان ز پریشانی مویت یک قافله دل، دل زده برجاده به س...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط