امام به علی اکبر فرمود اذان بگو

امام به علی اکبر فرمود:« اذان بگو!»
چرا میان این همه قاری و مؤذن و نمازگزار علی اکبر اذان بگوید؟ چه رابطه ای بود میان او و علی‌اکبر؟ در این اذان چه حسی را طلب می‌کرد از اذان گفتن علی اکبر؟ من که این لحن و رابطه را هیچ نفهمیدم.
گفتم شاید اما می‌خواهد خاطره حضور رسول الله را تجدید کند؟ شاید امام می‌خواهد
اعتلای هماره اسلام را در قامت علی اکبرش ببیند. شاید امام می‌خواهد این روشن ترین نشانه جدیدش را به رخ خلایق بکشد. شاید امام می‌خواهد آخرین اذان این دنیا را از زبان محبوب ترین عزیزش بشنود.
من چه میفهمم! من چگونه می توانم بفهمم که وقتی علی اکبر نگاه در نگاه پدر فریاد الله اکبر سر می دهد، از چه حکایت می کند. من چگونه می توانم بفهمم که این دو با نگاه از هم چه می ستاند و به هم چه می دهند.... #پدر_عشق_پسر #حضرت_علی_اکبر #بریده_کتاب
✅ پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
دیدگاه ها (۱)

«نیروهای آمریکایی ریخته بودند توی نجف. زمزمه‌ها را می‌شنیدیم...

پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98 #ایده

لیلاست پریشان ز پریشانی مویت یک قافله دل، دل زده برجاده به س...

عجیب بود رابطه میان این پدر و پسر.من گمان نمی کنم در تمام عا...

بسم رب المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

بسم الله الرحمن الرحیمقسمت اول :دلایل مثبت و منفی بسیاری سب...

24 حقیقت شگفت انگیز درباره شفاعت در قرآن و عرفان اسلامی | راز رحمت مطلقه الهی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط