مردِ رویاهای من ،
مردِ رویاهای من ،
سلام ...
خواستم در جریانت بگذارم ,
که تو دیگر واجدِ شرایطِ مردِ رویا بودن نیستی ...
آخر می دانی ،
فهمیدم کسی را ترجیح میدهی ,
که به جای سیب را با لذت گاز زدن،
آن را چند تکه ی کوچک کند ,
و نهایتاً برای حفظِ کلاس کار ,
تنها چند تکه ی کوچکش را بخورد؛
که دلچسبَت متبحرانه catwalk راه رفتن است
نه راه رفتن های بی قیدانه روی جدول ...
فهمیدم دخترانی را هر روز در آرایشگاه به فکر رنگ موی جدیدند، فکر و ذکرشان جدیدترین عمل های زیباییست را بیشتر می پسندی ،تا منی را که هر روزم در کتاب فروشی ها به نگرانیِ نخواندنِ آن همه کتابی می گذرد که چاپ شده و من نخواندم.
تو را می سپارم به دخترانی که شبها مینی ژوپ می پوشند و لیوان ها را یکی پس از دیگری سر می کشند و مطمئن نیستم در آن حالتِ سرمستی تورا یادشان بماند ، روحت را.
مردِ رویاهایم راستش هنوز آنقدر روحم کدر نشده که رویایم را به ظاهربینی گره بزنم.
و راست ترَش حالا که فکر می کنم ، تو بیشتر از رویا به کابوس می مانی.
#ساره_محمودیان
سلام ...
خواستم در جریانت بگذارم ,
که تو دیگر واجدِ شرایطِ مردِ رویا بودن نیستی ...
آخر می دانی ،
فهمیدم کسی را ترجیح میدهی ,
که به جای سیب را با لذت گاز زدن،
آن را چند تکه ی کوچک کند ,
و نهایتاً برای حفظِ کلاس کار ,
تنها چند تکه ی کوچکش را بخورد؛
که دلچسبَت متبحرانه catwalk راه رفتن است
نه راه رفتن های بی قیدانه روی جدول ...
فهمیدم دخترانی را هر روز در آرایشگاه به فکر رنگ موی جدیدند، فکر و ذکرشان جدیدترین عمل های زیباییست را بیشتر می پسندی ،تا منی را که هر روزم در کتاب فروشی ها به نگرانیِ نخواندنِ آن همه کتابی می گذرد که چاپ شده و من نخواندم.
تو را می سپارم به دخترانی که شبها مینی ژوپ می پوشند و لیوان ها را یکی پس از دیگری سر می کشند و مطمئن نیستم در آن حالتِ سرمستی تورا یادشان بماند ، روحت را.
مردِ رویاهایم راستش هنوز آنقدر روحم کدر نشده که رویایم را به ظاهربینی گره بزنم.
و راست ترَش حالا که فکر می کنم ، تو بیشتر از رویا به کابوس می مانی.
#ساره_محمودیان
۵۳۰
۱۴ آذر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.