نمیدانم چه بد کردم که نیکم زار میداری

نمی‌دانم چه بد کردم، که نیکم زار می‌داری؟
تنم رنجور می‌خواهی، دلم بیمار می‌داری

نهی بر جان من منت که: خواهم داشت تیمارت
دلم خون شد ز تیمارت، نکو تیمار می‌داری!
دیدگاه ها (۱)

مجروح به عشقیم و از آن شاد روانیما...

@JanJiyarبا عاشقان نشین و همه عاشقی گزینبا هر که نیست عاشق ک...

چشم بگشا🌷 تا طلوع آسمان پیدا شوداطلسےهاے زمان🌷 در هر نفس شید...

پشت دیوار همین #کوچــه به دارم بزنیدمن که رفتم بنشینید و ......

دستش رو قلبم بود.هر وقت می فهمید حالم‌ خوش نیست، همین کار رو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط