بغض یعنی دردایی که رسیدن به گلوت
بغض یعنی دردایی که رسیدن به گلوت
بغض یعنی تنهایی و نمونده هیچکی پهلوت بغض بغض
بغض یعنی که غرورت نذاره بریزن اشکات
بغض یعنی حرفایی که خشک شدن پشته لبهات بغض بغض
بغض یعنی شبهایه تنهایو خرابی بغض یعنی فکرو خیالش نذاره بخوابی
بغض یعنی جز رفتن دیگه هیچ راهی نداری بغض یعنی که هنوزم اونو دوسش داری
بغض یعنی خنده های ساختگی شکنجت بکننو تو مبدا آخ بگی
همه منتظر اینن تو یه جایی گاف بدی بکوبنت زمین که فردا نتونی راه بری
بغض یعنی یه بحران پنهان برم کنسرت ولی به عنوان مهمان
بغض یعنی پا به سن بذارم بازم نمیتونم تو ایران پا رو سن بذارم
انگار واسه بالا رفتن وجود داره یه راه بال ولی خدا غرور داده به ما چرا
بعد این همه بدو بدو تا آخرشم رسیدی به فرودگاه امام
بغض یه زنگ مرده ساکته یه دست رو پاسته یه دست رو ساکته
کی تو اون لحظه قادر به درک حالته هیچکی بغض لحظه ی ترک خاکته
نگو بی ملاحظه هست نگو بی ادبه چونکه بعضی وقتا بعضی حرفا میطلبه
مهم اینه که دلتو به یه دنیایه واقعی قرص کردی آدم بیدار حقیقت رو دید
بغض یعنی یه فرزند تو دار به یه لبخند رو کار
که از دورن شکسته شده با یه حسرت یه تومار حرف
تو خونه ای که یه دم جنگو طوفان بعد همه خسته شدن و پدر رفته تو حال
جا انداختو خوابید خونه پادگانه فردا مامان زجه زنان تویه دادگاهه
صداش گرفته دل شکسته هنجره خشک طلاق
این کلمه روحه بچه رو کشت
بغض یعنی دروغ بوده حسه تو به من مفصله قصه اش گذاشتم ورس دو بگم
وقتی اون کسی که میخواستی نداری دیگه پیشت
حرف نگفتت درد نهفتت رو هم میشه بغض
بغض یعنی حسرت اون چیزایی که نداشتی
بغض یعنی هیچ وقت نشد اونجوری که میخواستی بغض بغض
بغض یعنی زخمایی که جا مونده از رفیقت
بغض یعنی خوب نشه دیگه این درد عمیقت بغض بغض
همه از غریبه خوردن ولی من از خودی تویی که میخواستی هر زمان که هوس کنی
با تغییرا و تخریبات منو تو قفس کنی پس اینکه من هستم تو ساختی نگو عوض شدی
نمیتونی بگی عوض شد نسبت به تو رفتارم از دور برو اطرافیات بپرس در بارم
وقتی من پات وایستادم منم بدون حق دارم
ولی کسی پایه من واینستاد به جز شلوارم
من حلقه تو دستت خواستم از ته دلم و تو میخواستی بزنی همون حلقه رو به گوشم
میخواستی برات لباس برده رو بپوشم تو از اونا بودی که فقط میخوان قلبمو بدوشن
قصه از اونجا با مزه شد که از ما خسته شد تا دلم وابسته شد درایی وا بسته شد
یادو خاطرهات کلمه های با ارزشو کنار هم دیگه جمع کرد رو کاغذ نشوند
ولی اون روزا نمیمونن نمیگذرن یه روزی با صدای خنده هام همه میشنون
یه روز که من بالامو اونا تنها در جا میزنن فردا هر جا میپرم با ده تا .. با تیک زدن
ولی تو تنها دلیل آشتیم بودی با دنیا تو اون کسی که خواستیم بودی
تو رو خودم دیدم تو هم کاشتیم بودی با من
تو تنها دونه ای کاشتیم بودی داشتیم لوتی
من بد عادتت کردم نه رفتی همه جا گفتی من آدمش کردم
بلد خان با دوتا کار شدی طلب کار من که صد برابر حال دادم که تبهکار
بذار دست تو هم تو این رابطه رو بشه میدونی اونکه تو یه جمع ساکته تو چشه
یکی هم پیدا میشه که بهت نخ بده
که بشینی بد من یه جوری بگی که طرف بهت حق بده
ببیین این نخا مثه نخ دندونه واسه اونا همه چی یه شب گرمه فردا یخ بندونه
خلاصه اینم آخرین ورسم برو روم نیار تو دلت بگو آفرین پسر
بغض یعنی شبهایه تنهاییو و خرابی بغض یعنی فکرو خیالش نذاره بخوابی
بغض یعنی جز رفتن دیگه هیچ راهی نداری
بغض یعنی که هنوزم اونو دوسش داری
بغض یعنی تنهایی و نمونده هیچکی پهلوت بغض بغض
بغض یعنی که غرورت نذاره بریزن اشکات
بغض یعنی حرفایی که خشک شدن پشته لبهات بغض بغض
بغض یعنی شبهایه تنهایو خرابی بغض یعنی فکرو خیالش نذاره بخوابی
بغض یعنی جز رفتن دیگه هیچ راهی نداری بغض یعنی که هنوزم اونو دوسش داری
بغض یعنی خنده های ساختگی شکنجت بکننو تو مبدا آخ بگی
همه منتظر اینن تو یه جایی گاف بدی بکوبنت زمین که فردا نتونی راه بری
بغض یعنی یه بحران پنهان برم کنسرت ولی به عنوان مهمان
بغض یعنی پا به سن بذارم بازم نمیتونم تو ایران پا رو سن بذارم
انگار واسه بالا رفتن وجود داره یه راه بال ولی خدا غرور داده به ما چرا
بعد این همه بدو بدو تا آخرشم رسیدی به فرودگاه امام
بغض یه زنگ مرده ساکته یه دست رو پاسته یه دست رو ساکته
کی تو اون لحظه قادر به درک حالته هیچکی بغض لحظه ی ترک خاکته
نگو بی ملاحظه هست نگو بی ادبه چونکه بعضی وقتا بعضی حرفا میطلبه
مهم اینه که دلتو به یه دنیایه واقعی قرص کردی آدم بیدار حقیقت رو دید
بغض یعنی یه فرزند تو دار به یه لبخند رو کار
که از دورن شکسته شده با یه حسرت یه تومار حرف
تو خونه ای که یه دم جنگو طوفان بعد همه خسته شدن و پدر رفته تو حال
جا انداختو خوابید خونه پادگانه فردا مامان زجه زنان تویه دادگاهه
صداش گرفته دل شکسته هنجره خشک طلاق
این کلمه روحه بچه رو کشت
بغض یعنی دروغ بوده حسه تو به من مفصله قصه اش گذاشتم ورس دو بگم
وقتی اون کسی که میخواستی نداری دیگه پیشت
حرف نگفتت درد نهفتت رو هم میشه بغض
بغض یعنی حسرت اون چیزایی که نداشتی
بغض یعنی هیچ وقت نشد اونجوری که میخواستی بغض بغض
بغض یعنی زخمایی که جا مونده از رفیقت
بغض یعنی خوب نشه دیگه این درد عمیقت بغض بغض
همه از غریبه خوردن ولی من از خودی تویی که میخواستی هر زمان که هوس کنی
با تغییرا و تخریبات منو تو قفس کنی پس اینکه من هستم تو ساختی نگو عوض شدی
نمیتونی بگی عوض شد نسبت به تو رفتارم از دور برو اطرافیات بپرس در بارم
وقتی من پات وایستادم منم بدون حق دارم
ولی کسی پایه من واینستاد به جز شلوارم
من حلقه تو دستت خواستم از ته دلم و تو میخواستی بزنی همون حلقه رو به گوشم
میخواستی برات لباس برده رو بپوشم تو از اونا بودی که فقط میخوان قلبمو بدوشن
قصه از اونجا با مزه شد که از ما خسته شد تا دلم وابسته شد درایی وا بسته شد
یادو خاطرهات کلمه های با ارزشو کنار هم دیگه جمع کرد رو کاغذ نشوند
ولی اون روزا نمیمونن نمیگذرن یه روزی با صدای خنده هام همه میشنون
یه روز که من بالامو اونا تنها در جا میزنن فردا هر جا میپرم با ده تا .. با تیک زدن
ولی تو تنها دلیل آشتیم بودی با دنیا تو اون کسی که خواستیم بودی
تو رو خودم دیدم تو هم کاشتیم بودی با من
تو تنها دونه ای کاشتیم بودی داشتیم لوتی
من بد عادتت کردم نه رفتی همه جا گفتی من آدمش کردم
بلد خان با دوتا کار شدی طلب کار من که صد برابر حال دادم که تبهکار
بذار دست تو هم تو این رابطه رو بشه میدونی اونکه تو یه جمع ساکته تو چشه
یکی هم پیدا میشه که بهت نخ بده
که بشینی بد من یه جوری بگی که طرف بهت حق بده
ببیین این نخا مثه نخ دندونه واسه اونا همه چی یه شب گرمه فردا یخ بندونه
خلاصه اینم آخرین ورسم برو روم نیار تو دلت بگو آفرین پسر
بغض یعنی شبهایه تنهاییو و خرابی بغض یعنی فکرو خیالش نذاره بخوابی
بغض یعنی جز رفتن دیگه هیچ راهی نداری
بغض یعنی که هنوزم اونو دوسش داری
۱۶.۳k
۰۶ بهمن ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.