نیستی* حالم خرابه
نیستی* حالم خرابه
تو رو با یکی* دیگه دیدم
داغون شدم مردم
ولی* باز تو رو بخشیدم
نیستی* دلشوره دارم
میبینم تو رو تو چشماش
این تقدیر بی* رحمه با قلبم
عشق من برو نذار تنهاش
نیستی* حال من خرابه
نیستی* دستام سرد سرد
چشمام تو رو با اون دید و دلم باور نکرد
نیستی* و هوای این گریه داره بغضم رو میشکنه
من مردم و دست*های تو قاتل منه
رفتی* از این آغوش چه راحت
و باز منم تنها و خاموش چراغم
چه بی* اعتنا رفتی* هه
نفهمیدم حس من واست یه تفریحه
تو که میدونستی وجود تو ترک درداست
تو که میدونستی نبود تو مرگ فرداست
ولی* آروم آروم زیر بارون داغون
قدم میزنم و تو شادی با اون یارو
سرا پا گوش بودم وقتی* که تو داشتی حرفی*
حالا که بهت نیاز دارم گذاشتی رفتی*؟
باشه، منم میذارم رگ این گردن
که رفتم و دیگه پیشت برنمیگردم
ولی* روزی رو میبینم که یارت سیره
از تو با یکی* دیگه از کنارت میره
به هر دستی* که بدی میگیری از همون دست
این نفرین من نیست بازی زمونست
اون می*خواد که دل تو با حرفهاش خواب شه
صبر کن بذار یه کمی* یخ هاش آب شه
وقتی* می*فهمی چه کسی* پشت روبنده
که به احساست بزنه یه مشت کوبنده
نیستی* حال من خرابه
نیستی* دستام سرد سرد
چشمام تو رو با اون دید و دلم باور نکرد
نیستی* و هوای این گریه داره بغضم رو میشکنه
من مردم و دست*های تو قاتل منه
چقدر باهات حرف دارم و چقدر خرابم
کاش لاقل بودی میدادی یه خط جوابم
تو که هی* میگفتی* تا ته خط باهم هستی
چرا رفتی* و با درد دست و پاهام رو بستی؟
چرا؟ هاه؟ بخدا تا به من حرفی
نزنی* نمیرم تو چرا واقعا رفتی*؟
لااقل یه چیزی بگو، بگو دوستت نداشتم
بگو از خدام بود که تو شب و روزت نباشم
یعنی* قصدت از اول این بود که با من نمونی؟
حرف بزن، تو که اینقدر نامرد نبودی
چی* میگم اون دیگه نیست پیشم
چشم، تو این امتحان هم بیست میشم
ولی* چرا از سنگه قلب*ها در این شهر تاریک
اسیر کابوسم تو یلدا*ترین شب تاریخ
کابوسی که نفس رو تو سینه حبس می*کنه
و میبینم یکی* دیگه تنت رو لمس می*کنه
داره تنم میلرزه
واسه ادامهٔ خوابم حتی قلم میترسه
ختم کلام رفتی* از این آغوش چه راحت
و باز منم تنها و خاموش چراغم
نیستی* حال من خرابه
نیستی* دستام سرد سرد
چشمام تو رو با اون دید و دلم باور نکرد
نیستی* و هوای این گریه داره بغضم رو میشکنه
من مردم و دست*های تو قاتل منه
تو رو با یکی* دیگه دیدم
داغون شدم مردم
ولی* باز تو رو بخشیدم
نیستی* دلشوره دارم
میبینم تو رو تو چشماش
این تقدیر بی* رحمه با قلبم
عشق من برو نذار تنهاش
نیستی* حال من خرابه
نیستی* دستام سرد سرد
چشمام تو رو با اون دید و دلم باور نکرد
نیستی* و هوای این گریه داره بغضم رو میشکنه
من مردم و دست*های تو قاتل منه
رفتی* از این آغوش چه راحت
و باز منم تنها و خاموش چراغم
چه بی* اعتنا رفتی* هه
نفهمیدم حس من واست یه تفریحه
تو که میدونستی وجود تو ترک درداست
تو که میدونستی نبود تو مرگ فرداست
ولی* آروم آروم زیر بارون داغون
قدم میزنم و تو شادی با اون یارو
سرا پا گوش بودم وقتی* که تو داشتی حرفی*
حالا که بهت نیاز دارم گذاشتی رفتی*؟
باشه، منم میذارم رگ این گردن
که رفتم و دیگه پیشت برنمیگردم
ولی* روزی رو میبینم که یارت سیره
از تو با یکی* دیگه از کنارت میره
به هر دستی* که بدی میگیری از همون دست
این نفرین من نیست بازی زمونست
اون می*خواد که دل تو با حرفهاش خواب شه
صبر کن بذار یه کمی* یخ هاش آب شه
وقتی* می*فهمی چه کسی* پشت روبنده
که به احساست بزنه یه مشت کوبنده
نیستی* حال من خرابه
نیستی* دستام سرد سرد
چشمام تو رو با اون دید و دلم باور نکرد
نیستی* و هوای این گریه داره بغضم رو میشکنه
من مردم و دست*های تو قاتل منه
چقدر باهات حرف دارم و چقدر خرابم
کاش لاقل بودی میدادی یه خط جوابم
تو که هی* میگفتی* تا ته خط باهم هستی
چرا رفتی* و با درد دست و پاهام رو بستی؟
چرا؟ هاه؟ بخدا تا به من حرفی
نزنی* نمیرم تو چرا واقعا رفتی*؟
لااقل یه چیزی بگو، بگو دوستت نداشتم
بگو از خدام بود که تو شب و روزت نباشم
یعنی* قصدت از اول این بود که با من نمونی؟
حرف بزن، تو که اینقدر نامرد نبودی
چی* میگم اون دیگه نیست پیشم
چشم، تو این امتحان هم بیست میشم
ولی* چرا از سنگه قلب*ها در این شهر تاریک
اسیر کابوسم تو یلدا*ترین شب تاریخ
کابوسی که نفس رو تو سینه حبس می*کنه
و میبینم یکی* دیگه تنت رو لمس می*کنه
داره تنم میلرزه
واسه ادامهٔ خوابم حتی قلم میترسه
ختم کلام رفتی* از این آغوش چه راحت
و باز منم تنها و خاموش چراغم
نیستی* حال من خرابه
نیستی* دستام سرد سرد
چشمام تو رو با اون دید و دلم باور نکرد
نیستی* و هوای این گریه داره بغضم رو میشکنه
من مردم و دست*های تو قاتل منه
۱۴.۹k
۰۶ بهمن ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.