باز در چهره ی

باز در چهره ی
خاموش خیال
خنده زد چشم گناه آموزت
باز من ماندم و
در غربت دل
حسرت بوسهٔ هستی سوزت

#فروغ_فرخزاد

دیدگاه ها (۴)

گفتمش سیر ببینم مگر از دل برودوان چنان پای گرفتسگت که م...

دلا غافل ز سبحانی چه حاصلمطیع نفس و شیطانی چه حاصل بــود قدر...

کاری نمی‌کنمتنها روزی هزاربارکنار پنجره می‌رومو هربارتنهاارت...

آنانعمتی

دلم پر آتش و چشمم پرآب شد هر دو دو خانه نذر تو کردم خراب شد ...

...وقتی می پرسند؛ صاحب قلب تو کیست؟ناخودآگاه یک نام، یک چهره...

....با منی ، با همه یِ نازِ نگاهت مثلاًبا دل آراییِ آن صورتِ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط