ماه روشن من پارت ⁵¹
هلیا
وقتی رفتم تو اشپزخونه دیدم میسو داره همه جا دنبال یه چیز میگرده
هلیا:هی هرزه دنبال چی میگردی
میسو:امممم خب خانم من من
هلیا:بنال خب
میسو:دنبال دستمال میگشتم*با صدای لرزون*
هلیا:احمق دستمال تو دستته که
جیمین
صب بلند شدم دیدم هلیا پیشم نیست رفتم تو حموم و بعد 10 مین امدم بیرون موهامو خشک کردم لباسمو پوشیدم رفتم پایین دیدم هلیا داره با میسو حرف میزنه
رفتم هلیا رو از پشت بغل کردم.
جیمین:بیبی من خوبی
هلیا:اره عشقم فقط این میسو یکم مشکوک میزنه
جیمین:چطور
هلیا:امدم تو اشپز خونه دیدم همه جا رو داره دنبال یچیز میگرده بعد ازش پرسیدم دنبال چی میگردی بهم گفتش که دنبال دستماله دستمال عم تو دستش بود الان هم از ترس عرق کرده
جیمین:هرزه کثیف دنبال چی میگشتی عاااا
میسو:ا.ا.ا.ا.ا.ا.ارباب من دنبال مسکن بودم
هلیا:خب چرا به من نگفتی پیش منه بیا بگیر دختر
میسو:مرصی خانم*تعظیم کرد و رفت*
هلیا:جیمین بریم صبحونه بخوریم امادست
جیمین:اوک بریم خوشگلم
*رفتن و رو میز نشستن*
هلیا:ددی امروز بریم خونه مامانت اینا
جیمین:اره عشقم چرا که نه بعد ناهار میریم اوک
هلیا:اوکیه
صبحونه رو خوردیم هلیا رفت میز رو جمع کنه که نداشتم
جیمین:مگه میسو نیست تو چرا میخوای جمع کنی بیا عشقم
هلیا:باش
جیمین:میسو*با داد*
میسو:بلع ارباب
جیمین:میزو جمع کن
میسو:چشم ارباب
هلیا
میسو میزو جمع کرد منم رفتم تا برای ناهار پیتزا درست کنم پیتزا رو درست کردم گذاشتم داخل فر و بعد رفتم نشستم تا ببینم صدای زنگ فر کی در میاد
فر:زینکگگگگگگ
رفتم پیتزا رو در اوردم میز رو چیدم
هلیا:جیمیناااا
جیمین:جون دلم عشقم
هلیا:بیا ناهار امادست
جیمین:امدم عزیزم
جیمین امد ناهار رو خوردیم من رفتم حموم بعد 10 مین امدم بیرون موهامو خشک کردم لباسمو پوشیدم(عکسشو میزارم)ارایش کردم( اینم میزارم)کیف و کفشم پوشیدم( اینم میزارم) و رفتم پایین
جیمین
رفتم حموم بعد 5 مین امدم بیرون منو هلیا لباسامون رو پوشیدیم منم یه کن شلوار زرشکی( عکسشو میزارم)پوشیدم و منتظر هلیا موندم دیدم داره از پله ها میاد پایین محو جذابیتش شدم
هلیا:یااااا کجایی
جیمین:عشقم چرا انقدر خوشگلی.
هلیا:به شما رفتم
جیمین:😈
*رفتن سوار ماشین شدن*
فلش بک به خونه مامان بابای جیمین
جیمین
وقتی رفتیم تو دیدیم..............
❀•°•═════ஓ๑♡๑ஓ═════•°•❀
خماری😂
حمایت یادتون نره ♥🥂
شرط برای پارت بعد:15 تا لایک 4 تا کامنت
بچه ها وقتی لایک میکنید لطفا کامنت هم بزارید 🥺
اسلاید²:لباس هلیا برای خونه مامان و بابای جیمین
اسلاید³:لباس جیمین واسه خونه مامان باباش
اسلاید⁴:میکاپ هلیا
اسلاید⁵:کیف و کفش هلیا
وقتی رفتم تو اشپزخونه دیدم میسو داره همه جا دنبال یه چیز میگرده
هلیا:هی هرزه دنبال چی میگردی
میسو:امممم خب خانم من من
هلیا:بنال خب
میسو:دنبال دستمال میگشتم*با صدای لرزون*
هلیا:احمق دستمال تو دستته که
جیمین
صب بلند شدم دیدم هلیا پیشم نیست رفتم تو حموم و بعد 10 مین امدم بیرون موهامو خشک کردم لباسمو پوشیدم رفتم پایین دیدم هلیا داره با میسو حرف میزنه
رفتم هلیا رو از پشت بغل کردم.
جیمین:بیبی من خوبی
هلیا:اره عشقم فقط این میسو یکم مشکوک میزنه
جیمین:چطور
هلیا:امدم تو اشپز خونه دیدم همه جا رو داره دنبال یچیز میگرده بعد ازش پرسیدم دنبال چی میگردی بهم گفتش که دنبال دستماله دستمال عم تو دستش بود الان هم از ترس عرق کرده
جیمین:هرزه کثیف دنبال چی میگشتی عاااا
میسو:ا.ا.ا.ا.ا.ا.ارباب من دنبال مسکن بودم
هلیا:خب چرا به من نگفتی پیش منه بیا بگیر دختر
میسو:مرصی خانم*تعظیم کرد و رفت*
هلیا:جیمین بریم صبحونه بخوریم امادست
جیمین:اوک بریم خوشگلم
*رفتن و رو میز نشستن*
هلیا:ددی امروز بریم خونه مامانت اینا
جیمین:اره عشقم چرا که نه بعد ناهار میریم اوک
هلیا:اوکیه
صبحونه رو خوردیم هلیا رفت میز رو جمع کنه که نداشتم
جیمین:مگه میسو نیست تو چرا میخوای جمع کنی بیا عشقم
هلیا:باش
جیمین:میسو*با داد*
میسو:بلع ارباب
جیمین:میزو جمع کن
میسو:چشم ارباب
هلیا
میسو میزو جمع کرد منم رفتم تا برای ناهار پیتزا درست کنم پیتزا رو درست کردم گذاشتم داخل فر و بعد رفتم نشستم تا ببینم صدای زنگ فر کی در میاد
فر:زینکگگگگگگ
رفتم پیتزا رو در اوردم میز رو چیدم
هلیا:جیمیناااا
جیمین:جون دلم عشقم
هلیا:بیا ناهار امادست
جیمین:امدم عزیزم
جیمین امد ناهار رو خوردیم من رفتم حموم بعد 10 مین امدم بیرون موهامو خشک کردم لباسمو پوشیدم(عکسشو میزارم)ارایش کردم( اینم میزارم)کیف و کفشم پوشیدم( اینم میزارم) و رفتم پایین
جیمین
رفتم حموم بعد 5 مین امدم بیرون منو هلیا لباسامون رو پوشیدیم منم یه کن شلوار زرشکی( عکسشو میزارم)پوشیدم و منتظر هلیا موندم دیدم داره از پله ها میاد پایین محو جذابیتش شدم
هلیا:یااااا کجایی
جیمین:عشقم چرا انقدر خوشگلی.
هلیا:به شما رفتم
جیمین:😈
*رفتن سوار ماشین شدن*
فلش بک به خونه مامان بابای جیمین
جیمین
وقتی رفتیم تو دیدیم..............
❀•°•═════ஓ๑♡๑ஓ═════•°•❀
خماری😂
حمایت یادتون نره ♥🥂
شرط برای پارت بعد:15 تا لایک 4 تا کامنت
بچه ها وقتی لایک میکنید لطفا کامنت هم بزارید 🥺
اسلاید²:لباس هلیا برای خونه مامان و بابای جیمین
اسلاید³:لباس جیمین واسه خونه مامان باباش
اسلاید⁴:میکاپ هلیا
اسلاید⁵:کیف و کفش هلیا
۹.۰k
۲۵ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.