لبخند که می زنی

لبخنــــد که می زنــــی
تمام استخوان هایم نرم می شوند
و تـــو می تــوانـــی
مرا به یک پـــرنده بدل کنی
که در دست هایت لانــه کنم
و برایـــت
آواز بخـــوانم...

@cafe_khodemuni
دیدگاه ها (۱)

عشقم دوستت دارم ازدل وجونم

تونوروزجداکردن ازتلگرام

که از جون خودم بیشتر دوستش دارم

به صدای رعد و برق حسادت میکنم ...آسمـانچه راحت دردش را فریاد...

می خواهم با تو باشم ...تویِ یک اتاقِ ساده ی کاهگلی ،با پنجره...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

چند ده سال بعد شده. تنها در ساحل خلوت نوشهر قدم می زنی. با خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط