فیک پارت ۷
پارت ۷
ات پارت
بعد از این که بیهوش شدم تو تخت بیمارستان بلند شدم +من ،چرا، اینجام( باصدای آروم )هوبی: پس بیدار شدی خوشگل خانم +تو دیگه کی هستی؟(باترس) هوبی رو به نامجون کرد و گفت هوبی:پس این اته رو به ات کرد ،خوشبختم من جانگ هوسوک هستم هوبی یا هرچی که دوس داری صدام بزن.نامجون از اون طرف با چشمای عصبی نگاه می کرد نامی:اون برای منه . هوبی :اگه برای توعه پس برای منم هست .از اونطرف یکی در زد و ۴ نفر وارد شدند. یکی از پسرا:سلام پس ات رو مجبور کردید بیاد اینجا نه؟
ات پارت
بعد از این که بیهوش شدم تو تخت بیمارستان بلند شدم +من ،چرا، اینجام( باصدای آروم )هوبی: پس بیدار شدی خوشگل خانم +تو دیگه کی هستی؟(باترس) هوبی رو به نامجون کرد و گفت هوبی:پس این اته رو به ات کرد ،خوشبختم من جانگ هوسوک هستم هوبی یا هرچی که دوس داری صدام بزن.نامجون از اون طرف با چشمای عصبی نگاه می کرد نامی:اون برای منه . هوبی :اگه برای توعه پس برای منم هست .از اونطرف یکی در زد و ۴ نفر وارد شدند. یکی از پسرا:سلام پس ات رو مجبور کردید بیاد اینجا نه؟
- ۴.۲k
- ۳۱ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط