سکوت دل p

سکوت دل p10

ویو شیزوکو :

دیدم موکا اکانه رو به دیوار قفل کرده و داره تهدیدش میکنه . هیچکاری نمیتونستم بکنم . زبونم بند اومده بود . تنها کاری که میتونستم بکنم جیغ زدن بود . پس تا تونستم با بلدترین تن صدا جیغ کشیدم
اما موکا سریع دست اکانه رو گرفت و دهنشم با دستش گرفت که جیغ نکشه و از کلاس بردش بیرون . یکم بعدش یورو و دوستاش از راه رسیدن
یورو : چیشده ؟
نفس نفس میزدم و فکم میلرزید : آ..آ..آکا..نه
یورو قیافش از نگران به جدی و عصبانی تغییر کرد : اکانه چی ؟
نفس نفسام بیشتر شد . بزور نفس میکشیدم . با صدای بغض دار بزور از جام بلند شدم و اومدم سمت یورو و یا مشت بی جون بهش زدم و محکم بغلش کردم . دست خودم نبود : هققق .... اکانه .... هققق موکانجی بردتش ... هققق
یورو : چی گفتی ؟
ولش کردم : برو دنبالش ... خواهش میکنم .... هققق ... نمیخوام بلایی سرش بیاد
یورو : خیله خب
بعد به دوستاش اشارا کرد که پیشم باشن
گفتم : اونارم ببر ... من خودم میتونم خودمو جمع و جور ____ و چشمام سیاهی رفت و معده دردم شروع و افتاد زمین
یورو : شیزوکو !
جیغ زدم : گفتم بروووووو
یورو سریع بلند شد و بدو بدو کنان از کلاس بیرون و بعدش نفهمیدم چیشد
دیدگاه ها (۰)

دلم برات تنگ شده .......میخوام بغلت کنم

آریگاتو که نظر میدیددددد بگید لطفاااااا o(^o^)o

سکوت دل p9ویو اکانه : با شیزوکو رفتیم سر کلاس . شیزوکو داشت ...

سکوت دل p8فلش بک به بعد بیمارستان شیزوکو : آی ... بدون باندپ...

꧁ 𝘿𝙖𝙧𝙠 𝙡𝙞𝙛𝙚 ꧂𝙥𝙖𝙧𝙩⁴²پسرا الاناس که بیدار شن چن ساعت پیش رفتن ...

P8🍯&لطفا ازتون خواهش میکنم-باشه من میرم اما توم باید با من ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط