وقتی محبوب ترین توی دانشگاه بود و
وقتی محبوب ترین توی دانشگاه بود و......
.
.
.
ات ویو:
تا وارد اتاقم شدم صدای گوشیم اومد یونجی داشت زنگ میزد
مکالمه:
×سلام ات رسیدی خونه ؟
سلام آره تازه اومدم تو اتاقم تو زنگ زدی . کاری داشتی؟
×اره.... میگم امروز وقتت آزاد ؟؟
نمیدونم بستگی داره با بابام نرم شرکت
×آیییش.....ولش بیا باهم بریم پاساژ خرید کنیم
پاساژ ؟
×اهوم
خب........ باشه
×ایول رفیق خودمی
ساعت چند ؟
×۵:۵۰دقیقه دم درم
باشه
×فقط عیب نداره چندتا از دوستای قدیمیم بیان؟؟
اوکی مشکل نیست
×اوکی بای جوجه (خنده)
بای زرافه(خنده)
پایان مکالمه
گوشی قطع کردم کیفم رو صندلی پرت کردم لباسم با لباس خواب مورد علاقم عوض کردم خوابیدم
(پرش زمانی)
ات ویو:
ساعت ۵ بود بلند شدم رفتم یه حموم ۲۰دقیقه گرفتم اومدم بیرون نشستم جلو آینه و یکم به موهام حالت دادم و یه آرایش کردم بعد رفتم سمت کمدم و یه لباس کیوت برادشتم یه کفش هم که بهش بیاد برداشتم و پوشیدم عطر مورد علاقه خودم زدم ایندفعه و رفتم پایین منتظر یونجی بودم
کوک ویو:
وقتی بیدار شدم ساعت ۴ بود رفتم حموم و لباسام پوشیدم عطر زدم رفتم سمت پاساژی که قرار بود همه جمع بشیم وقتی رسیدم همه بودن رفتم سمتشون
(علامت ها خواهر نامجون ^ خواهر ته~ خواهر جیهوپ= بقیه هم اسم خودشون)
-سلام
همه: سلام
- خب ... بریم
^=~باهم: نه
جیمین: اونوقت چرا؟
ته: چون خواهر های محترم ما مهمون دعوت کردن
-مهمون؟...... حالا کی هست....
^ یکی از دوستای قدیمیمون با دوستش
جین: چقدر دوست تو دوست شد...یاح یاح یاح...
ات ویو:
.
ناراحتم کردید بقیه50تا50تا لیک میگیرن برای من 4تا فقط؟🥲
ولی برای اون 4نفر گذاشتم فقط❤️🩹
.
.
.
لایک4
عکس لباس ها گذاشته شده☺️#کوک #تکپارتی#کره_جنوبی #بی_تی_اس #جونگکوک #نامجون #یونگی #زیبا #سناریو #درخواستی #جیمین #جین #تهیونگ #هوسوک #هوپی #جیهوپ #کیپاپ #ویسگون#teahung #J_hope #jk #jimin #jin #namjoon #yoongi
.
.
.
ات ویو:
تا وارد اتاقم شدم صدای گوشیم اومد یونجی داشت زنگ میزد
مکالمه:
×سلام ات رسیدی خونه ؟
سلام آره تازه اومدم تو اتاقم تو زنگ زدی . کاری داشتی؟
×اره.... میگم امروز وقتت آزاد ؟؟
نمیدونم بستگی داره با بابام نرم شرکت
×آیییش.....ولش بیا باهم بریم پاساژ خرید کنیم
پاساژ ؟
×اهوم
خب........ باشه
×ایول رفیق خودمی
ساعت چند ؟
×۵:۵۰دقیقه دم درم
باشه
×فقط عیب نداره چندتا از دوستای قدیمیم بیان؟؟
اوکی مشکل نیست
×اوکی بای جوجه (خنده)
بای زرافه(خنده)
پایان مکالمه
گوشی قطع کردم کیفم رو صندلی پرت کردم لباسم با لباس خواب مورد علاقم عوض کردم خوابیدم
(پرش زمانی)
ات ویو:
ساعت ۵ بود بلند شدم رفتم یه حموم ۲۰دقیقه گرفتم اومدم بیرون نشستم جلو آینه و یکم به موهام حالت دادم و یه آرایش کردم بعد رفتم سمت کمدم و یه لباس کیوت برادشتم یه کفش هم که بهش بیاد برداشتم و پوشیدم عطر مورد علاقه خودم زدم ایندفعه و رفتم پایین منتظر یونجی بودم
کوک ویو:
وقتی بیدار شدم ساعت ۴ بود رفتم حموم و لباسام پوشیدم عطر زدم رفتم سمت پاساژی که قرار بود همه جمع بشیم وقتی رسیدم همه بودن رفتم سمتشون
(علامت ها خواهر نامجون ^ خواهر ته~ خواهر جیهوپ= بقیه هم اسم خودشون)
-سلام
همه: سلام
- خب ... بریم
^=~باهم: نه
جیمین: اونوقت چرا؟
ته: چون خواهر های محترم ما مهمون دعوت کردن
-مهمون؟...... حالا کی هست....
^ یکی از دوستای قدیمیمون با دوستش
جین: چقدر دوست تو دوست شد...یاح یاح یاح...
ات ویو:
.
ناراحتم کردید بقیه50تا50تا لیک میگیرن برای من 4تا فقط؟🥲
ولی برای اون 4نفر گذاشتم فقط❤️🩹
.
.
.
لایک4
عکس لباس ها گذاشته شده☺️#کوک #تکپارتی#کره_جنوبی #بی_تی_اس #جونگکوک #نامجون #یونگی #زیبا #سناریو #درخواستی #جیمین #جین #تهیونگ #هوسوک #هوپی #جیهوپ #کیپاپ #ویسگون#teahung #J_hope #jk #jimin #jin #namjoon #yoongi
- ۷.۵k
- ۰۶ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط