منم و داغ نگاهی که به قلبم زده ای

منم و داغ نگاهی که به قلبم زده ای
آتش خرمن آهی که به قلبم زده ای

قول دادی همه ی دار و ندارم باشی
در تنم رخنه کنی، فصل بهارم باشی

من به بد قولی چشمان تو عادت کردم
به همین بودنت از دور قناعت کردم

ترسم این است بیایی و صدایم نکنی
کوهی از درد ببینی و دعایم نکنی

ترسم این است صدایم به صدایت نرسد
بدوم با سر و سر باز به پایت نرسد

نکند جای تو را فاصله ات پر بکند
نکند!
خاطره روی تورا سایه تصور بکند
#نکند
┄─┅অঠই✯♡✯ইঠঅ┅─┄

دیدگاه ها (۴)

در حجرۀ عشّاق دگر، مشغله ای نیستبازار، کساد است و دگر ولوله ...

هنوزوقتی تنهایمصدای باران و آواز ناودانهنوز وقتی تنهایمموسیق...

قدری آهسته...دلم پشت غزل جاماندهدلِ حساس ،دلِ خسته ،دلِ واما...

ساعت اینجاکمےاززمان انسان هادقیق تراستهمیشه ب وقت oo:ooتنهائ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط