قدری آهسته...دلم پشت غزل جامانده
قدری آهسته...دلم پشت غزل جامانده
دلِ حساس ،دلِ خسته ،دلِ وامانده
می دوی تند ،جوانی و ندارد نفسی
دلِ از تاب و تب افتاده و تنها مانده
جریان داری و تقدیر و قضا یار تواند
دل من ماهیِ دور از لب دریا مانده
روبروی تو درِ باغ خدا بازاست و ...
دل من دردل خشکیده ی صحرا مانده
قدری آهسته که دیدار تو حتی از دور
دردلم آتش عشقی ست که برپا مانده
قدراین یک غزل ای کاش کنارم باشی
می روی...
سخت نگیر...
#سهم تو- فردا-مانده
#افسوس ازفدایںےک #دوسال است بازنگشته.
#ونمے گردد.
┄─┅অঠই✯♡✯ইঠঅ┅─┄
دلِ حساس ،دلِ خسته ،دلِ وامانده
می دوی تند ،جوانی و ندارد نفسی
دلِ از تاب و تب افتاده و تنها مانده
جریان داری و تقدیر و قضا یار تواند
دل من ماهیِ دور از لب دریا مانده
روبروی تو درِ باغ خدا بازاست و ...
دل من دردل خشکیده ی صحرا مانده
قدری آهسته که دیدار تو حتی از دور
دردلم آتش عشقی ست که برپا مانده
قدراین یک غزل ای کاش کنارم باشی
می روی...
سخت نگیر...
#سهم تو- فردا-مانده
#افسوس ازفدایںےک #دوسال است بازنگشته.
#ونمے گردد.
┄─┅অঠই✯♡✯ইঠঅ┅─┄
۲.۲k
۰۱ تیر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.