★Our ldal★
★Our_ldal★
★ایدال_ما★
پارت ۱۴
( بریم بقیش )
تلویزیون نگاه می کردن بقیه هم سرشون تو گوشی بود مثل من (ا.ت میگم آآآ فکر نکنین خودمو میگم آآآ😂) و بعد از گپ زدن او. اینا رفتیم گرفتیم خوابیدیم..
ویو جیمین
وقتی بلند شدم ساعت ۹:۰۰ بود رفتم پایین پسرا بیدار بودن ولی دختر خواب بودن رفتم پایین یه ایده اومد تو سرم گفتم
جیمین: بچه ها نزرتون چیه بریم استخر
شوگا: نظر خوبیه بریم پسرا
اعضا :بریم
رفتیم و لباسمون در اوردیم و و پریدیم استخر (بچه لباس زیر تنشونا هااا)
ویو ا.ت (بچه ها راستی هایری و می سان هم اتاقی ا.ت )
دیدم هایری و می سان باهم دیگه بیدار شدیم خندیدیم باهم رفتیم پایین پسرا نبودن ولی صدای از حیاص می اومد
ا.ت: بچه ها صدای شالاب شلوب می شنوید
هایری :صدای آبه
می سان : بریم ببینیم
ا.ت و هایری : بریم ( از اونجایی که خیلی فوضول بودن رفتن حیاط 😂🐾🧊)
با صحنه ای که دیدم نمیدونم چرا ذوب شدم چه هیکلی داشتن ...
ادمین یونا.:)))
★ایدال_ما★
پارت ۱۴
( بریم بقیش )
تلویزیون نگاه می کردن بقیه هم سرشون تو گوشی بود مثل من (ا.ت میگم آآآ فکر نکنین خودمو میگم آآآ😂) و بعد از گپ زدن او. اینا رفتیم گرفتیم خوابیدیم..
ویو جیمین
وقتی بلند شدم ساعت ۹:۰۰ بود رفتم پایین پسرا بیدار بودن ولی دختر خواب بودن رفتم پایین یه ایده اومد تو سرم گفتم
جیمین: بچه ها نزرتون چیه بریم استخر
شوگا: نظر خوبیه بریم پسرا
اعضا :بریم
رفتیم و لباسمون در اوردیم و و پریدیم استخر (بچه لباس زیر تنشونا هااا)
ویو ا.ت (بچه ها راستی هایری و می سان هم اتاقی ا.ت )
دیدم هایری و می سان باهم دیگه بیدار شدیم خندیدیم باهم رفتیم پایین پسرا نبودن ولی صدای از حیاص می اومد
ا.ت: بچه ها صدای شالاب شلوب می شنوید
هایری :صدای آبه
می سان : بریم ببینیم
ا.ت و هایری : بریم ( از اونجایی که خیلی فوضول بودن رفتن حیاط 😂🐾🧊)
با صحنه ای که دیدم نمیدونم چرا ذوب شدم چه هیکلی داشتن ...
ادمین یونا.:)))
۴.۹k
۱۹ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.