عشقسیاه

عشق_سیاه

part 53

+خودت که میدونی من پول دارم خوببب هرجایب که تو بگی میریم همونجاا

ویوات

اخه ته چرا با من اینجوری رفتار میکنی من قراره قاتلت شم(تو دلش و بغض

+اتـ ــم؟

_خوببب

+خوببببب؟

_بریم هند

+هند؟

_عهوم

+اخه هند جایه کثیفیه و ادماش کثیفن ات

_چون اونا کثیفن ما باید بریم اونجا که همه چشا رو ما باشه

+هه دیوونه ی خودمی باشه بیبم-(خنده)

_(لبخند کیوت)

+خوب کی بریم

_ینی هر وقت که بخام میتونیم بریم

+اره قلبم چون همچی امادس

_خبببب دو روز دیگه بریممم

+چشممم حالا هم پاشو برو صورتتو بشور

_هوم باشههه(لبخند

پرش بک به دو روز دیگه

ویوات

چمدونمونو بستم و همچی برداشتم از مسواک بگیر تا لباس زیر
با چمدونا رفتم پایین که ته منو دید و گفت

+بیب چرا چمدونای به این سنگینیو بلند کردی

_نه سنگین نیس

+هیوون

علامت هیون*

*بله

+دلت هوس مردن کرده چمدونارووو ازز ات بگیررر

*چـ.. شم

ویوات

ته عجب جیگری شده بود موهاشو داده بود بالا و یه تیپ لشی هم زده بود
منم یکم لباسم باز بود اما خوشبختانه
ته هنوز چیزی نگفته بود

+خب ات عزیزم بریم

_عوم بریم

سوار ماشین شدیم و رسیدیم به فرودگاه
و کارا مونو انجام دادیم

پرش بک به هواپیما

ویوته

هواپیما هنوز حرکت نکرده بود و یه نگاهی به ات کردم دیدم چشاشو بسته محکم به صندلی چسبیده

+ات

_چیه ته

+چرا اینجوری

_ته میترسمم

+نترس بیب من پیشتم

ویوات

مث صگ ترسیده بودم که ته دستشو گذاشت روی دستم با تعجب بهش نگاه کردم و واسه چند ثانیه به چشاش زل زدم
تاحالا به چشاش دقت نکرده بودم این بشر چرا اینقد جذابه
نمیتونستم از چشاش دل بکنم...

ویوته

ات بهم زل زده بود و منم بهش زل زدم کیوت بود
هم به چشاش نگاه میکردم و هم به لباش که بعد چن ثانیه ای به خودمون اومدیم
فک کنم ات دیگه ترسش نسبت به قبل کمتر شده بود

_ته

+جانم؟

_چرا اینجا کسی نیست

+خوب اینجل یه جا مخصوص واسه ادمای مهمه

_.....
دیدگاه ها (۶)

عشق_سیاهpart57ویو ات رسیدیم هند ته همه ی چمدون هارو برداشت م...

عشق سیاه part58که گفتم بیاد رو پاهام بشینه اومد روپاهام نشست...

#عشق_سیاه part 52واکسنو از جیبم در اوردم و میخاستم بزنم به گ...

#عشق_سیاه part 51+خوب اگه خوب شدی امشبووو... _عااا ته نه خوب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط