پارت هفده کیوت جذاب
پارت هفده کیوت جذاب
..................................
ا.ت ویو *
داشتم لباسشو عوض میکردم که محو سیکس پک هاش شدم و همینجور داشتم نگاه میکردم که گفت
جیمین : چیه؟نکنه خوشت اومده ها؟
ا.ت : ها...ن...نه هیچی تموم شد بریم و از بیمارستان رفتیم بیرون و تاکسی گرفتیم و جیمین و بردم تو اتاق رو تخت خوابوندم و روشو کشیدم داشتم میرفتم بیرون که دستمو گرفت و کشید و منو انداخت رو خودش
ا.ت : جیمین چیکار میکنی بهت فشار میاد قلبت اذیت میشه
جیمین : تو اندازه ی مورچه هم وزن نداری بعدشم قلب من وقتی اذیت میشه که ازت دور باشم
ا.ت : اوم
جیمین : دلم میخاد
ا.ت : چی دلت میخاد برات بخرم
جیمین : نه من دلم لباتو میخاد
ا.ت : وای جیمین الان وقتش....
حرفش با کوبنده شدن لباش به لبام نصفه موند و نفس کم آوردم و زدم به شونه هاش و ازم جدا شد و گفت
جیمین : چقد زود من که هنوز سیر نشدم
ا.ت : جیمین
جیمین : جونم چاگیا
ا.ت : با دست زدم به سیکس پک هاش و گفتم میخام ببینم
جیمین : چی؟میخای سیکس پک هامو ببینی؟
ا.ت : اوهوم
جیمین : لباسمو در اوردم و رفتم پیشش نشستم که انگار خجالت کشید و رفت زیر پتو
جیمین : ا.ت مگه خودت نخواستی بیا بیرون
جیمین ویو *
کرمم گرفت و برای اینکه بیاد بیرون گفتم باشه من یه دیقه با سوا تماس تصویری بگیرم دیدم ا.ت عین جن زده ها اومد بیرون و پرید روی من و منم نتونستم تعادلمو حفظ کنم و افتادم و ا.ت هم افتاد روم و از خجالت سرخ شده بود که یهو ......
خمارییییی
شرط : ۱۰ لایک و ۵ کامنت ❤️
..................................
ا.ت ویو *
داشتم لباسشو عوض میکردم که محو سیکس پک هاش شدم و همینجور داشتم نگاه میکردم که گفت
جیمین : چیه؟نکنه خوشت اومده ها؟
ا.ت : ها...ن...نه هیچی تموم شد بریم و از بیمارستان رفتیم بیرون و تاکسی گرفتیم و جیمین و بردم تو اتاق رو تخت خوابوندم و روشو کشیدم داشتم میرفتم بیرون که دستمو گرفت و کشید و منو انداخت رو خودش
ا.ت : جیمین چیکار میکنی بهت فشار میاد قلبت اذیت میشه
جیمین : تو اندازه ی مورچه هم وزن نداری بعدشم قلب من وقتی اذیت میشه که ازت دور باشم
ا.ت : اوم
جیمین : دلم میخاد
ا.ت : چی دلت میخاد برات بخرم
جیمین : نه من دلم لباتو میخاد
ا.ت : وای جیمین الان وقتش....
حرفش با کوبنده شدن لباش به لبام نصفه موند و نفس کم آوردم و زدم به شونه هاش و ازم جدا شد و گفت
جیمین : چقد زود من که هنوز سیر نشدم
ا.ت : جیمین
جیمین : جونم چاگیا
ا.ت : با دست زدم به سیکس پک هاش و گفتم میخام ببینم
جیمین : چی؟میخای سیکس پک هامو ببینی؟
ا.ت : اوهوم
جیمین : لباسمو در اوردم و رفتم پیشش نشستم که انگار خجالت کشید و رفت زیر پتو
جیمین : ا.ت مگه خودت نخواستی بیا بیرون
جیمین ویو *
کرمم گرفت و برای اینکه بیاد بیرون گفتم باشه من یه دیقه با سوا تماس تصویری بگیرم دیدم ا.ت عین جن زده ها اومد بیرون و پرید روی من و منم نتونستم تعادلمو حفظ کنم و افتادم و ا.ت هم افتاد روم و از خجالت سرخ شده بود که یهو ......
خمارییییی
شرط : ۱۰ لایک و ۵ کامنت ❤️
۳.۲k
۲۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.