دلم می خواهد گاهی با خیالم سفر کنم دستهایم را به دستهای

دلم می خواهد گاهی با خیالم سفر کنم ؛ دستهایم را به دستهایش بسپارم و از هر فکرِ دیگری رها شوم...
با خیالم در دلِ سرسبزترین نقاطِ جهآن پرسه بزنم و هیچ خسته ی راه نباشم ...
خیالِ خوشم، آرامشی عمیق به لحظه هایم بپاشد،مثلاً نگاهم را به کلبه ای در جنگلی سبز و خالی از هیاهو ؛ پیوند دهد ...
من باشم و سکوتِ جنگل و عشق و امنیت ...
و گاهی رو به قابِ دریا ، رو به عظمتِ کوهستان؛ مرا با اشتیاق هایم رو به رو کند ...
کاش همه چیز را می شد سپرد دستِ این خیالِ معرکه ی دل خوش کُنَک ؛ قطعاً بهتر می دانست کجاها را باید گشت و از چه لحظه ها و مکانهایی صرفِ نظر کرد ...
آن وقت من می ماندم با دفتر و خودکاری برای نوشتن و دوربینی برای ثبتِ آن همه بی کرانگی ...
گاهی دوست دارم تمامِ ذهنم دور و خالی باشد از همه ی جهآن و به جای آن پُر باشم از خیالی دلچسب و عمیق ؛ فراسوی هر آن چه که نامش زندگی است...
#شبتون_بخیر✨🌙
#عاشقانه
دیدگاه ها (۱)

شایَد خودِش نمیدونه که چقَدر خوشگِل میخنده!

باتو خوشحال ترین حالت عاشق شدنم!

میدونی سخت ترین کار دنیا چیه رفیق؟سخت ترین کار دنیا فراموش ک...

ادم بی دلخوشی دق میکند..ادم بدونخیال های شبانه رویا های چشم ...

پارت 1

راستی دیشب دوباره مست و تنها بی قرارسر درآوردم از آن کوچه از...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط