roman. .loveintime's profile picture
roman._.loveintime's profile picture
roman._.loveintime #پارت۱۸
صبح با صدای آلارم گوشی از خواب بیدارشدم بچه ها هم کمو بیش بیدار بودن رو بهشون گفتم:صبح بخیر بچه ها
اونا هم جواب دادن بلند شدم و یه ابی به دست و صورتم زدم و اومدم حاظر بشم یه بلوز استین بلند مشکی با یه شلوار لی پاره و کفش پاشنه بلند یه ارایش ساده کردم جلوی موهامو به یه کش کوچیک بستم و بقیشو ازاد گذاشتم وسایمو برداشتم و حرکت کردم سمت سلف که صبحانه بخوریم رفتم میششون و گفتم:سلام بچه ها صبح بخیر
همصون جوابمو دادن و منم نشستم پشت میز مشغول صبخونه خوردن شدیم
ملیسا:میگم بچه ها کیا رشتشون با ما یکی هست؟؟؟
مانیا:رشته توچیه؟
ملیسا:منو،کیانا،یشیم طراحی دوخت بقیه رو نمیدونم
آسلی:خب اگه اشتباه نکنم از دخترا منو،سهااز پسرا هم کرم،سهیل،فواد طراحی دوخت باشن
باران:اره اونا طراحی دوختن کارن روانشناسی میخونه،مانیاپزشکی،منو کیان،جولیا،هلما،سلنا،حسابداری میخونیم
ملیسا:اهااا اوکی گرفتم
بعد دیگه کسی نرفی نزد صبحانمون که تموم شد رفتیم سمت دانشگاه که بریم سر کلاسامون داشتم رد میشد برم ساختمون یه لحظه یه صدایی توجهمو جلب کرد رفتم ببینم چیه وقتی رسیدم اونجا به چشمام اعتماد نداشتم اخه چطور ممکنه باورم نمیشه خدا این امکان نداره........ #loveintime
لطفا برای دوستانتون به اشتراک بزارید👆🙏
roman._.loveintime #پارت۱۸
صبح با صدای آلارم گوشی از خواب بیدارشدم بچه ها هم کمو بیش بیدار بودن رو بهشون گفتم:صبح بخیر بچه ها
اونا هم جواب دادن بلند شدم و یه ابی به دست و صورتم زدم و اومدم حاظر بشم یه بلوز استین بلند مشکی با یه شلوار لی پاره و کفش پاشنه بلند یه ارایش ساده کردم جلوی موهامو به یه کش کوچیک بستم و بقیشو ازاد گذاشتم وسایمو برداشتم و حرکت کردم سمت سلف که صبحانه بخوریم رفتم میششون و گفتم:سلام بچه ها صبح بخیر
همصون جوابمو دادن و منم نشستم پشت میز مشغول صبخونه خوردن شدیم
ملیسا:میگم بچه ها کیا رشتشون با ما یکی هست؟؟؟
مانیا:رشته توچیه؟
ملیسا:منو،کیانا،یشیم طراحی دوخت بقیه رو نمیدونم
آسلی:خب اگه اشتباه نکنم از دخترا منو،سهااز پسرا هم کرم،سهیل،فواد طراحی دوخت باشن
باران:اره اونا طراحی دوختن کارن روانشناسی میخونه،مانیاپزشکی،منو کیان،جولیا،هلما،سلنا،حسابداری میخونیم
ملیسا:اهااا اوکی گرفتم
بعد دیگه کسی نرفی نزد صبحانمون که تموم شد رفتیم سمت دانشگاه که بریم سر کلاسامون داشتم رد میشد برم ساختمون یه لحظه یه صدایی توجهمو جلب کرد رفتم ببینم چیه وقتی رسیدم اونجا به چشمام اعتماد نداشتم اخه چطور ممکنه باورم نمیشه خدا این امکان نداره........ #loveintime
لطفا برای دوستانتون به اشتراک بزارید👆🙏
۴.۷k
۰۳ خرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.