توکه عشق رو تو ویرونی ندیدی شب سر در گریبونی ندیدی

توکه عشق رو تو ویرونی ندیدی شب سر در گریبونی ندیدی
نمیدونی چه دردی داره دوری تو که رنگ پریشونی ندیدی
عزیز جونم غم عشق تو کم نیست سوای عشق تو هر غم که غم نیست
گله کردی چرا می نالم از درد دیگه این ناله ها دست خودم نیست...
#دلی #دلنوشته #بهاره🌸
دیدگاه ها (۱)

چنان رسم زمان از یادها برده است نامم راکه دیگر کوه هم پاسخ ن...

کاش چون برگ خزان رقص مرانیمه شب ماه تماشا می کرددر دل باغچهٔ...

هر صبح ز روی توهم خانه ی خورشیدم.... #فروغی_بسطامی #بهاره🌸 @...

از چشمانترد شب را بیرون کنامروز صبح دیگری ست...!#نزار_قبانی ...

تقدیر

رؤیای وصل

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط