دختر ِ چادر سفید ِ سینی ِ چایی به دست ! ای که هرگز در خیالم هم نمی آیی به دست! معذرت میخاهم از اینکه به خوابت آمدم خسته ام از بی تو بودن، درد ِ تنهایی بد است * شهراد میدری
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.