در من کسی باز یاد تو افتاد امشب

#در من کسی باز یاد( #تــو )افتاد امشب
بانگی تو را، از درونم صلا داد، امشب

من بی‌تو، امشب دلم شادمان نیست اینجا
بی‌من تو هر جا که هستی دلت شاد، امشب

چشم تو روشن که افروخت بعد از چه شب‌ها
یادت چراغی در این ظلمت آباد، امشب

دیوار ذهنم پر از سایه‌های گذشته است
افتاده بر یک دگر شاد و ناشاد، امشب

یک سایه از تو که گوید: «قرار ملاقات،
نزدیک آن بوتهٔ سبز شمشاد، امشب!» 

یک سایه از من شتابان سوی سایهٔ تو
با هم مگر سایه‌ها راست میعاد امشب؟ 

با آنچه رفته است یاد تو یاد خوشی نیست
با این همه کاش، صبحی نمی‌زاد امشب
دیدگاه ها (۳)

کاش #دل‌ها آنقدر پاک بود ...که برای گفتنِ #دوستت_دارم ؛نیازی...

دلم برای #کودکیم تنگ شده....برای روزهایی که #باور ساده‌ای دا...

#Marriage

#Marriage

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط