داشتم از علاقه ام میگفتم

داشتم از علاقه ام میگفتم
حرفم را قطع کرد
گفت من یکی را دوست دارم که مرا دوست ندارد
گفتم من هم...
گفت تا ابد دوستش خواهد داشت
با ترس دستش را گرفتم
گفتم من هم...
دستم را رها کرد
کنارم بود اما سهم من نه.
یادم رفته بود که زندگی همین است
من با عشق کسی دیگر
و عشق من با دیگری
این تنها وجه اشتراکمان بود...

#پیمان_شمس***
دیدگاه ها (۱)

کاش امشب اخرین شبم باشه دیگه خسته شدم از تظاهر ب شاد بودن و ...

بهم گفت, عشق ' مثل بازی می مونه. تو هر بازی یکی می بره یکی م...

ادامه پارت ۷

در ادامه....P.3تنشی در هوا سنگینی می‌کرد که نفس کشیدن را سخت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط