پارت پنج بدگایز
حالا کوکبود ک کارش تموم شده بود و میخاست بیا خونه
ویو جونگ کوک:
بیب؟جنی؟خونهای؟
کجایی؟نکنه سرکارم گذاشتی گرلم؟
ها این دیگه کیع؟بزار جواب بدم
-سلام شما؟+اومدی ب آدرسی ک بهت فرستادم میفهمی کیم.بودو زود بیا
-باشه باشه
خب فک کنم اینجاست
ویو من:
ی مرد اومد روسر کوک پارچه کشید بستهش و پارچه رو برداشت
کوک گفت:تویی؟جک تو چرا منو جنیو گرفتی؟»
مرد گفت:چن تو نامزدمو جلو چشمام کشتی
الان جلو چشمت.....
دوس دخترتو میکشم
کوک:چی؟ن.ولش کن
مرد:دیره.»
ک تهیونگو رزی رسیدن
با ۸۹نفر از اعضا اومدن مصلح بودن
حمله کردن
خیلی سخت بود خیلی از اعضایع کروه تیر خوردن
رزی:بدویید بیاید بیرون.
ب زور فرار کردن
رزی:نباید اینطور میشد باید بهتون میگفتم.اینا خیلی وقته نقشه دارن من دیر فهمیدم،ببخشید.
جنی:اشکال نداره رزی،ممنون بچه ها نجاتمون دادید.
تهیونگ:خواعش میکنیم
کوک:داوشا بیان بریم خونه خش بگذرونیم باهم
جنی:ن دوباره ی پارتی میگیریم
رزی:جنی خیلی پارتی دوس داره کوک
.
.
.
.
.
پایان پارت۵
ویو جونگ کوک:
بیب؟جنی؟خونهای؟
کجایی؟نکنه سرکارم گذاشتی گرلم؟
ها این دیگه کیع؟بزار جواب بدم
-سلام شما؟+اومدی ب آدرسی ک بهت فرستادم میفهمی کیم.بودو زود بیا
-باشه باشه
خب فک کنم اینجاست
ویو من:
ی مرد اومد روسر کوک پارچه کشید بستهش و پارچه رو برداشت
کوک گفت:تویی؟جک تو چرا منو جنیو گرفتی؟»
مرد گفت:چن تو نامزدمو جلو چشمام کشتی
الان جلو چشمت.....
دوس دخترتو میکشم
کوک:چی؟ن.ولش کن
مرد:دیره.»
ک تهیونگو رزی رسیدن
با ۸۹نفر از اعضا اومدن مصلح بودن
حمله کردن
خیلی سخت بود خیلی از اعضایع کروه تیر خوردن
رزی:بدویید بیاید بیرون.
ب زور فرار کردن
رزی:نباید اینطور میشد باید بهتون میگفتم.اینا خیلی وقته نقشه دارن من دیر فهمیدم،ببخشید.
جنی:اشکال نداره رزی،ممنون بچه ها نجاتمون دادید.
تهیونگ:خواعش میکنیم
کوک:داوشا بیان بریم خونه خش بگذرونیم باهم
جنی:ن دوباره ی پارتی میگیریم
رزی:جنی خیلی پارتی دوس داره کوک
.
.
.
.
.
پایان پارت۵
۵.۶k
۲۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.