سناریو سانزو و جنابعالی
سناریو سانزو و جنابعالی
هشدار:این سناریو بسیار خشنه و به منم هیچ ربطی نداره چون اصلا من موضوعو ندادم و منم نگفتم بخونید
پس گم گذارش کن من گفتم نمیخوای نکن
ویو ا.ت
داشتم تو جنگل در حال فرار بودم
این بار اگه گیر بیوفتم قطعاً کشته میشم
داشتی میدوییدی که یه دفعه چنتا از افراد سانزو پیدات کردن
خواستی سریع بر گردی و از اون ور جیم بزنی که سانزو پشتت در اومد
*گفرفتن محکم مچ دست*
ا.ت:سانزو خواهش میکنم ولم کن برم ترو خدا منو ول کن (گریه)
سانزو:انگار واقعا دلت یه تنبیه حسابی میخواد
ا.ت:*قورت دادن آب دهن*غلط کردم(با ترس)
سانزو:دیگه دیره این شیشمین باره داری فرار میکنی بیبی.
*کشیدن مچ دستت*
وقتی رسیدید بردش توی اوتاقت
سانزو:لباساتو در بیار
ا.ت:نه تروخدا خواهش میکنم (گریه)
سانزو:خل خوب خودم انجامش میدم
یه تناب میاره و میاد سمتت و به زور لختت میکنه
سانزو:.....
یه زره میخوام بکپم درسته مدرسه آنلاینه ولی ساعتووو ۶:۷ خداااا
هشدار:این سناریو بسیار خشنه و به منم هیچ ربطی نداره چون اصلا من موضوعو ندادم و منم نگفتم بخونید
پس گم گذارش کن من گفتم نمیخوای نکن
ویو ا.ت
داشتم تو جنگل در حال فرار بودم
این بار اگه گیر بیوفتم قطعاً کشته میشم
داشتی میدوییدی که یه دفعه چنتا از افراد سانزو پیدات کردن
خواستی سریع بر گردی و از اون ور جیم بزنی که سانزو پشتت در اومد
*گفرفتن محکم مچ دست*
ا.ت:سانزو خواهش میکنم ولم کن برم ترو خدا منو ول کن (گریه)
سانزو:انگار واقعا دلت یه تنبیه حسابی میخواد
ا.ت:*قورت دادن آب دهن*غلط کردم(با ترس)
سانزو:دیگه دیره این شیشمین باره داری فرار میکنی بیبی.
*کشیدن مچ دستت*
وقتی رسیدید بردش توی اوتاقت
سانزو:لباساتو در بیار
ا.ت:نه تروخدا خواهش میکنم (گریه)
سانزو:خل خوب خودم انجامش میدم
یه تناب میاره و میاد سمتت و به زور لختت میکنه
سانزو:.....
یه زره میخوام بکپم درسته مدرسه آنلاینه ولی ساعتووو ۶:۷ خداااا
- ۴.۹k
- ۱۳ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط