همسر شهید علیرضا عاصمی

💚همسر شهید علیرضا عاصمی:

✨ همیشه یک تبسم زیبا داشت. وارد خانه که می‌شد، قبل از حرف زدن لبخند می‌زد. عصبانی نمی‌شد. اعتقادش این بود که این زندگی موقت است و نباید سر مسائل کوچک خود را درگیر کنیم.
یک روز مشغول آشپزی بودم، علی هم کنار دیوار تکیه داد و مشغول صحبت با من شد تا چند دقیقه بعد آب و غذایی برای او ببرم، نگاه کردم دیدم کنار دیوار خوابش برده. ولی با همین وضعیت خیلی از مواقع کمک کار من در منزل بود، مثلاً اجازه نمی‌داد که هر شب از خواب بلند شوم و به بچه برسم. می‌گفت: یک شب من، یک شب شما...
یک شب شام آماده کرده بودم که متوجه شدیم همسایه ما شام درست نکرده ـ چون تصور می‌کرده که همسرشان به منزل نمی‌آید ـ فوراً علی غذای ما را برای آنها برد. گفتم: خودمان؟! گفت: ما نان و ماست می‌خوریم...

📙 کتاب همسرداری سرداران شهید، مؤسسه فرهنگی و هنری قدر ولایت

قدم بزرگ در ـــتمـدن سازے
سبڪ زندگےاسلامےست😉
دیدگاه ها (۷)

هــــوا بـــاران ؛دلـــم نـــالان ؛ڪجایید اے سبڪ بالان ...؟ه...

یار وداع می‌کندتابِ وداع یار کو؟وعده‌ٔ وصل می‌دهدطاقت انتظار...

وصیت نامه‌ی شهید مدافع حرم علیرضا قنواتی: از نصایح همیشگی ای...

وصیت نامه‌ی شهید مدافع حرم علیرضا قنواتی: از نصایح همیشگی ای...

رمان انیمه ای هنوز نه چپتر ۲۴(گوينده :میتسوری :)صدای گیتار؟ ...

مدتی بود در کافه ی یک دانشگاه کار میکردم و شب را هم همانجا م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط